کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرقاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرقاة
لغتنامه دهخدا
مرقاة. [ م ِ / م َ ] (ع اِ) مرقات . نردبان . زینه . (منتهی الارب ). سلم . پایه . نردبان از خشت و یا از سنگ . (دهار). ج ، مَراقی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به مرقات شود.
-
واژههای همآوا
-
مرقات
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مرقاة ] (اِ.) 1 - پلکان . 2 - نردبان .
-
مرقات
لغتنامه دهخدا
مرقات . [ م ِ / م َ ] (ع اِ) مرقاة. نردبان و زینه . (غیاث ). پایه . زینه . پله ٔ نردبان . درجه . سُلَّم . پله . پلکان . رجوع به مرقاة شود : و اوتاد طالع از درجات هبوط به مرقات صعود ارتفاع گرفت . (سندبادنامه ص 271). و پادشاه جهاندار بر مرقات بخت بیدار...
-
مرقعة
لغتنامه دهخدا
مرقعة. [ م ُ رَق ْ ق َ ع َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرقّع. ج ،مرقعات : شاه سپاه عجم گرد کرد... خود تنها برفت و به مرقعه اندر شد به صورت درویشی و یک سال به روم اندر همی گشت . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). || پوشش پیشوایان صوفیه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مرغات
لغتنامه دهخدا
مرغات . [ م ِ ] (ع اِ) مرغاة. رجوع به مرغاة شود.
-
مرغاة
لغتنامه دهخدا
مرغاة. [ م ِ ] (ع اِ) مرغات . کفک گیر. (منتهی الارب ). کفگیر. ابزاری که بدان کف میگیرند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کف زن . کف زنه . ج ، مَراغی . مَراغ .
-
مرقات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرقاة، جمع: مراقی] [قدیمی] me(a)rqāt ۱. پلکان.۲. نردبان.
-
جستوجو در متن
-
مراقی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مرقاة . هر ابزاری که با آن بالا روند مانند: نردبان ، پله .
-
مرقات
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مرقاة ] (اِ.) 1 - پلکان . 2 - نردبان .
-
مرقاءة
لغتنامه دهخدا
مرقاءة. [ م َ ق َ ءَ / م ِ ق َ ءَ ] (ع اِ) مرقاة. مرقات . پلکان . نردبان . (از اقرب الموارد). زینه . پایه . سلم . رجوع به مرقاة و مرقات شود.
-
مرباء
لغتنامه دهخدا
مرباء. [ م ِ ] (ع اِ) مرقاة. (اقرب الموارد)(متن اللغة). نردبان . نردبام . رجوع به مَرباء شود.
-
مرقات
لغتنامه دهخدا
مرقات . [ م ِ / م َ ] (ع اِ) مرقاة. نردبان و زینه . (غیاث ). پایه . زینه . پله ٔ نردبان . درجه . سُلَّم . پله . پلکان . رجوع به مرقاة شود : و اوتاد طالع از درجات هبوط به مرقات صعود ارتفاع گرفت . (سندبادنامه ص 271). و پادشاه جهاندار بر مرقات بخت بیدار...
-
مراقی
لغتنامه دهخدا
مراقی . [ م َ ] (ع اِ) مدارج . نردبامها. ج ِ مرقات . رجوع به مرقاة و مرقات شود : پادشاه از راه یسار عزم ذروه ٔ اعلی کرد ومطالعه ٔ مداخل و مخارج و مشاهده ٔ مراقی و معارج آن واجب فرمود. (جهانگشای جوینی ). عقاب را در مراقی آن عقاب بال گسسته گشتی . (ترجم...