کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرفل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرفل
/moraffal/
معنی
= ترفیل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرفل
لغتنامه دهخدا
مرفل . [ م ُ رَف ْ ف َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از ترفیل . رجوع به ترفیل شود. || (در اصطلاح عروض ) آن است که بر وتد مستفعلن سببی افزوده شده مستفعلاتن گردیده باشد، چه ترفیل افزودن سبب خفیف است بر رکن مستفعلن . رجوع به المعجم ص 41 شود.
-
مرفل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) moraffal = ترفیل
-
جستوجو در متن
-
ترفیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) tarfil در عروض، افزودن سببی بر وتد مستفعلن تا مستفعلاتن شود و آن را مرَفَّل میگویند.
-
ضرب مطول
لغتنامه دهخدا
ضرب مطول . [ ض َ ب ِ م ُ طَوْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چون بر رکن مرفل حرفی زیادت کنند مستفعلاتن کنند آن را ضرب مطول خوانند. (المعجم ).
-
مرفلة
لغتنامه دهخدا
مرفلة. [ م ُ رَف ْ ف َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرفل ، نعت مفعولی از ترفیل . رجوع به ترفیل شود. || ناقة مرفلة؛ شتر ماده که پستان آن را بر خرقه بسته باشند و آن خرقه را بر سر پستان وی گذارند تا بپوشد سر پستان را. (منتهی الارب ).
-
ترفیل
لغتنامه دهخدا
ترفیل . [ ت َ ] (ع مص ) پر کردن چاه را از آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : رفل الرکیة ترفیلاً. (منتهی الارب ). || بزرگ داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از المنجد). || خوار و حقیر نمودن (از...
-
رجز
لغتنامه دهخدا
رجز. [ رَ ج َ ] (ع اِ) (اصطلاح عروض ) بحری از نوزده بحر شعر که وزنش شش بار مستفعلن باشد. (ناظم الاطباء). نوعی از بحور شعر و وزن آن 6 بار مستفعلن است ، این بحر بسبب نزدیکی اجزاء و کسر حروف آن بدین نام نامیده شده است . و خلیل گمان کرده که آن شعر نیست ب...