کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرغ و مَتَنجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرغ و مَتَنجان
فرهنگ گنجواژه
خوراکهای لذیذ (متنجان= گوشت سرخ شده در روغن )
-
واژههای مشابه
-
مَرغ
لهجه و گویش تهرانی
نوعی علف ، چمن
-
Apus, Aps, Bird of Paradise
مرغ بهشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمفروغی نزدیک قطب جنوب آسمان
-
Pelecanoiformes
مرغسقاسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] پرندگان آبزی بزرگ با منقار بزرگ که میتوانند برای انباشتن طعمه آن را متورم کنند
-
پیل مرغ
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِمر.) بوقلمون .
-
تخم مرغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ مُ) (اِمر.) بیضة مرغ ، تخم ماکیان .
-
کل مرغ
فرهنگ فارسی معین
(کَ مُ) (اِمر.) نوعی کرکس که سر وی پر ندارد.
-
مرغ چمن
فرهنگ فارسی معین
(مُ غِ چَ مَ) (اِمر.) بلبل .
-
مرغ سحر
فرهنگ فارسی معین
(مُ غ . سَ حَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) بلبل ، هزاردستان .
-
مرغ سلیمان
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ سُ لَ) (اِمر.) هدهد، شانه به سر.
-
مرغ عیسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ سا) (اِمر.) شب پره ، خفاش .
-
جوجه مرغ
لغتنامه دهخدا
جوجه مرغ . [ جو ج َ / ج ِ م ُ ] (اِ مرکب ) نوزاد ماده ٔ مرغ خانگی که پس از بلوغ تبدیل بمرغ میشود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
تخته مرغ
لغتنامه دهخدا
تخته مرغ . [ ت َ ت َ / ت ِ م ُ ] (اِ مرکب ) دارکوب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
شاه مرغ
لغتنامه دهخدا
شاه مرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) ابویعلی . (المرصع) : حارث شاه مرغی داشت کی بانگ کردی اندرآن ساعت بانگی بکرد. (کشف المحجوب هجویری ص 227).