کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرغ دل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مرغ حزین
لغتنامه دهخدا
مرغ حزین . [ م ُ غ ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالک الحزین . بوتیمار : باد بزین صناعت مانی کند همی مرغ حزین روایت معبد کند همی .منوچهری .
-
مرغ حق
لغتنامه دهخدا
مرغ حق . [ م ُ غ ِ ح َق ق ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گونه ای جغد که در شب برای شکار و تغذیه از لانه اش خارج می شود و آوازش شبیه به کلمه ٔ «حق » است . جثه اش کمی از کبوتر بزرگتر است و دارای سرگردی است و پرهای خاکستری سیر متمایل به صورتی دارد و زیر شکم...
-
مرغ حقگوی
لغتنامه دهخدا
مرغ حقگوی . [ م ُ غ ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرغ حقگو. مرغ حق . شباهنگ . نوعی جغد است . رجوع به مرغ حق شود.
-
مرغ زرین
لغتنامه دهخدا
مرغ زرین . [ م ُ غ ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرغی است برابر ماکیان مشابه به شکل دراج و اندکی به طاوس نیز مشابهتی دارد و پروبالش مانند زر درخشان و لمعان میدارد، مگر لون او به سبزی مایل باشد و کلفی نیز میدارد. (غیاث ) (آنندراج ) : مرحبا ای مر...
-
مرغ زن
لغتنامه دهخدا
مرغ زن . [ م َ غ َ زَ ] (اِ)ماه ایران باستان ، مطابق تقریباً شباط و فوریه . (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از اسامی نه ماهی که در کتیبه ٔ بیستون ذکر شده «مرغ زن » است و آن ماه دوم از زمستان (انامک - مرغ زن - وی یخن ) بوده است و ظاهراً معنی چمن زن میدهد. ...
-
مرغ زنبورخوار
لغتنامه دهخدا
مرغ زنبورخوار. [ م ُ غ ِ زَم ْ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلاغ سبز. رجوع به کلاغ سبز شود. || پرنده ای است از راسته ٔ سبکبالان . بسیار کوچک و پرخوار است و از همه ٔ حشرات تغذیه می کند.
-
مرغ سپید
لغتنامه دهخدا
مرغ سپید. [م َ غ ِ س َ / س ِ ] (اِخ ) ناحیتی است به در هرات : نصربن احمد روی به هری نهاد و به در شهر به مرغ سپید فرود آمد و لشکرگاه یزد. (چهارمقاله ص 49).
-
مرغ سقا
لغتنامه دهخدا
مرغ سقا. [ م ُ غ ِ س َق ْقا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حوصل . حواصل . سقای مرغان . پلیکان . رجوع به پلیکان و سقا در ردیف خود شود.
-
مرغ شاخدار
لغتنامه دهخدا
مرغ شاخدار. [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔ ماکیانها که بیشتر مربوط به نواحی افریقای غربی است . برخی انواع آن در نواحی خراسان و آذربایجان (در ایران ) نگهداری می شود. مرغ فرعون . مرغ مصری . غرغره .
-
مرغ شکاری
لغتنامه دهخدا
مرغ شکاری . [ م ُ غ ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) جارحة. مرغ رباینده . پرنده ای که با شکار سایر پرندگان یا جانوران دیگر زندگانی می کند و منقار و نوکش دارای شکل مناسب و مخصوص جهت گرفتن طعمه ٔ زنده می باشد. و رجوع به مرغان شکاری (ذیل مرغان ) شود.
-
مرغ طوفان
لغتنامه دهخدا
مرغ طوفان . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔپرده پایان که دارای قدی متوسط است منقارش کوتاه و خمیده و شیاردار است و در قاعده ٔ آن منخرین قرار دارد. رنگ پرهایش تیره است . این پرنده بسیار دورپرواز است و کشتی مسافربری را هفته ...
-
مرغ عشق
لغتنامه دهخدا
مرغ عشق . [ م ُ غ ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔ برشوندگان که دارای قدی کوچک است (کمی بزرگتر از گنجشک ). اصل این پرنده از استرالیا است و مانند طوطی دارای منقاری خمیده و برگشته است . دمش نسبةً طویل و پرهایش به رنگهای سبز و زر...
-
مرغ گیلاس
لغتنامه دهخدا
مرغ گیلاس . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔ سبکبالان از دسته ٔ دندانی نوکان که دارای منقار نسبةً طویل و قدش به اندازه ٔ یک سار است . این پرنده بر روی درختان بلند برای خود لانه می سازد و به صورت زوج میزید و چون به گیلاس و ...
-
مرغ مقلد
لغتنامه دهخدا
مرغ مقلد. [ م ُ غ ِ م ُ ق َل ْ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پرنده ای است به اندازه ٔ یک سار که صدای حیوانات و برخی کلمات را بخوبی تقلید می کند. این پرنده را در تداول اهالی خراسان «مینا» می نامند.
-
مرغ مگس
لغتنامه دهخدا
مرغ مگس . [ م ُ غ ِ م َ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرنده ای خرداندام از راسته ٔ سبکبالان و از دسته ٔ نازک نوکان . نوع کوچکتر آن همانند زنبور عسل است و مخصوص امریکای جنوبی است .