کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرغوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرغوس
لغتنامه دهخدا
مرغوس . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازمصدر رغس . رجوع به رغس شود. || گوالیده ومرد بسیارخیر. || مبارک . وجه مرغوس ؛ یعنی میمون و مبارک . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مرغوث
لغتنامه دهخدا
مرغوث . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رغث . رجوع به رغث شود. || شخصی که بر او چندان سؤال و درخواست شود که آنچه پیش او بود سپری شود و به اتمام رسد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که رگهای پستان وی دردناک شده باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مرغوسة
لغتنامه دهخدا
مرغوسة. [ م َ س َ ] (ع ص ) تأنیث مرغوس . نعت مفعولی از مصدر رغس .رجوع به مرغوس شود. || (اِمص ) فساد و درآمیختگی کار. هو فی مرغوسة من امره ؛ در اختلاط و آمیختگی کار است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرجوسة. و رجوع به مرجوسة شود. || (ص ) زن ب...