کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرغا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرغا
لغتنامه دهخدا
مرغا.[ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شش گانه ٔ بخش ایذه شهرستان اهواز است . این دهستان در قسمت غرب ایذه وشرق مسجد سلیمان در کوهستان واقع و هوای آن گرمسیر و آب اکثر قراء آن از رودخانه و چشمه . محصول عمده آن گندم ، جو، برنج است . این دهستان از 53 آ...
-
واژههای مشابه
-
نرگسی مرغا
لغتنامه دهخدا
نرگسی مرغا. [ ن َ گ ِ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مرغا از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز با 65 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
چهاربیشه مرغا
لغتنامه دهخدا
چهاربیشه مرغا. [ چ َ ش ِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. 105 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش گندم و جو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
قاطی مرغا رفتن
لهجه و گویش تهرانی
زن گرفتن
-
واژههای همآوا
-
مرقع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاره، پارهپاره، تکهپاره، مندرس ۲. مجموعه خط رقاع ۳. مجموعه خوشنویسیها
-
مرقع
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) جامة وصله دار، جامه ای که از تکه پارچه های دوخته شده درست شده باشد، خرقه ، خرقه ای که وصله های چهارگوش داشته باشد.
-
مرقع
لغتنامه دهخدا
مرقع. [ م ُ رَق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از ترقیع. رجوع به ترقیع شود. || اکثر استعمال آن به معنی ژنده است که آن را بر سر ودوش کشند بطور چادر یا ردائی ، و از این شعر حافظ:در آستین مرقع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است معلوم می شو...
-
مرقع
لغتنامه دهخدا
مرقع. [ م ُ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از ترقیع. رجوع به ترقیع شود.
-
مرقع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] moraqqa' ۱. (تصوف) خرقهای که پینههای چهارگوش داشته باشد.۲. [قدیمی] کاغذ یا چیز دیگر که بر آن خط رقاع یا خطوط دیگر نوشته شده باشد.۳. [قدیمی] جامۀ وصلهدار و دوختهشده از قطعات مختلف.
-
جستوجو در متن
-
کنارپیر
لغتنامه دهخدا
کنارپیر. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرغا است که در بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز واقع است و 221 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دیدارگاه
لغتنامه دهخدا
دیدارگاه . (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز با 195 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تلب من
لغتنامه دهخدا
تلب من . [ ت ُ ل ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز واقع است و یکصد تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).