کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرطوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرطوب
/martub/
معنی
نمناک؛ نمدار؛ تر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تر، خیس، نم، نمدار، نمسار، نمگین، نمناک، نمور، نموک
۲. شرجی ≠ بینم، خشک، یابس
برابر فارسی
نمدار، نمناک، نمور، نمدار، تر
دیکشنری
clammy, damp, dank, humid, moist, soggy
-
جستوجوی دقیق
-
مرطوب
واژگان مترادف و متضاد
۱. تر، خیس، نم، نمدار، نمسار، نمگین، نمناک، نمور، نموک ۲. شرجی ≠ بینم، خشک، یابس
-
humid
مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دارای رطوبت
-
مرطوب
فرهنگ واژههای سره
نمدار، نمناک، نمور، نمدار، تر
-
مرطوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نم دار، نمور.
-
مرطوب
لغتنامه دهخدا
مرطوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَطب و رُطوب . رجوع به رطب و رطوب شود. || نعت مفعولی از مصدر لازم رُطوبة که در تداول فارسی به کار میرود و از نظرقواعد زبان عربی صحیح نیست . صاحب رطوبت و تری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رطوبت ناک . (غیاث ). ن...
-
مرطوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی] martub نمناک؛ نمدار؛ تر.
-
مرطوب
دیکشنری فارسی به عربی
رطب حار , رطب
-
واژههای مشابه
-
moist heat
گرمای مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] روشی برای سترونسازی با استفاده از حرارت مرطوب، بهویژه بخار آب، که در آن با منعقد کردن پروتئینها یاختهها کشته میشوند
-
wet mount, wet preparation
نمونۀ مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی آمادهسازی در ریزبین که در آن نمونۀ مایع را بین تیغه و تیغک قرار میدهند
-
مرطوب شدن
واژگان مترادف و متضاد
نمدارشدن، نم شدن، نمگین شدن، نمناک گشتن، نمورگشتن، رطوبتدار شدن ≠ خشک شدن
-
wet prairie
مرغزار مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرغزاری که خاک آن در بخش اعظم فصل رویش غرقابی است
-
wet colony
پَرگنۀ مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← پَرگَنۀ براق
-
مرطوب شدن
دیکشنری فارسی به عربی
بلل
-
مرطوب ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
رطوبة , رطب