کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرطبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرطبة
لغتنامه دهخدا
مرطبة. [ م َ طَ ب َ ] (ع ص ) چاه آب شیرین میان چاههای آب شور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زمین گیاه سبزناک . (منتهی الارب ).
-
مرطبة
لغتنامه دهخدا
مرطبة. [ م ُ رَطْ طِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مرطِّب که نعت فاعلی است از ترطیب . رجوع به مرطب و ترطیب شود.
-
مرطبة
لغتنامه دهخدا
مرطبة. [ م ُ طِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مرطِب که نعت فاعلی است از مصدر ارطاب . رجوع به ارطاب و مرطب شود. || أرض مرطبة ، زمین بسیارگیاه سبز. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مرتبط
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیوسته، چسبیده، متصل ۲. مربوط، وابسته
-
مرتبت
فرهنگ واژههای سره
جایگاه
-
مرتبط
فرهنگ واژههای سره
درپیوند، پیوسته
-
مرتبط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mortabet چیزی که با چیز دیگر پیوستگی و ارتباط داشته باشد؛ پیوسته.
-
مرتبط
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) ربط داده شده ، پیوسته .
-
مرتبت
لغتنامه دهخدا
مرتبت . [ م َ ت َ ب َ ] (از ع ، اِ) منزلت . جاه . مقام . مکانت . قدر. پایگاه . رتبه . حرمت . پایه . مرتبه . ج ، مراتب . رجوع به مرتبه و مرتبة و مراتب شود : ایا به مرتبت و قدر و جاه افریدون ایا به منزلت و نام نیک اسکندر. فرخی .از همت بلند بدین مرتبت ر...
-
مرتبط
لغتنامه دهخدا
مرتبط. [ م ُ ت َ ب َ ] (ع ص ) بسته و بند کرده شده . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) . نعت مفعولی است از ارتباط. رجوع به ارتباطشود. || مربوط به . رجوع به مرتبِط شود.
-
مرتبط
لغتنامه دهخدا
مرتبط. [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) آن که اسب آراسته و آماده برای جنگ نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). آن که می گیرد و نگهداری می کند اسب را برای رباط . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). شخصی که معین کند اسب را برای رباط. (آنندراج ). || بسته و بهم بسته . پیوست...
-
مرتبة
لغتنامه دهخدا
مرتبة.[ م َ ت َ ب َ ] (ع اِ) پایگاه بلند. منزلت رفیع. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به مرتبت و مرتبه شود. || پایگاه . (مهذب الاسماء). منزلة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پایه . (منتهی الارب ). مکانت .(منتهی الارب ). رجوع به مرتبه و مرتبت ش...
-
جستوجو در متن
-
مرطبات
لغتنامه دهخدا
مرطبات . [ م ُ رَطْطِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُرَطِّب در طب . (یادداشت مرحوم دهخدا). || ج ِ مرطبة. رجوع به مرطبة شود.