کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرضیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرضیه
/marziy[y]e/
معنی
= مرضی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرضیه
فرهنگ نامها
کسی که خدا از او راضی باشد
-
مرضیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: marziye) (عربی) مرضی ، پسندیده .
-
مرضیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مرضیَّة] marziy[y]e = مرضی
-
مرضیه
واژهنامه آزاد
راضی
-
مرضیه
واژهنامه آزاد
کسی که خدا از او راضی باشد
-
واژههای مشابه
-
مرضیة
لغتنامه دهخدا
مرضیة. [ م َ ضی ی َ ] (ع ص ) مرضیه . تأنیث مرضی . پسندیده . مورد رضایت . مطبوع . خشنود. رجوع به مرضی و رضا و رضوان شود : یاأیتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة. (قرآن 28/89 و 29). آنچنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقدیم ابواب عدل و سی...
-
مرضية
دیکشنری عربی به فارسی
ناخوشي , فساد , شيوع مرض , حالت مرض
-
مَّرْضِيَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
مورد رضايت - آن كس يا چيزي كه ازاو راضي اند
-
واژههای همآوا
-
مرزیح
لغتنامه دهخدا
مرزیح . [ م ِ ] (ع اِ) بانگ . (مهذب الاسماء). صوت یا الشدید الصوت . (از متن اللغة). آواز سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نیز رجوع به مرزج شود. || چوب دوشاخه ای که بدان تاک رز را از زمین برگیرند. (ناظم الاطباء). رجوع به مِرزح و مِرزحة شود.
-
جستوجو در متن
-
morcellation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرضیه
-
حالت مرض
دیکشنری فارسی به عربی
مرضية
-
شیوع مرض
دیکشنری فارسی به عربی
حادثة , مرضية