کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرسب
لغتنامه دهخدا
مرسب . [ م َ س َ ] (ع اِ) یکی از مَراسب ، ستون . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ستون و بنای محکم . (ناظم الاطباء). رجوع به مراسب شود.
-
مرسب
لغتنامه دهخدا
مرسب . [ م ِ س َ ] (ع ص ، اِ) مرد عاقل و بردبار. (منتهی الارب ). || رَسَب ، یعنی شمشیر که در زخمگاه پنهان گردد؛ ضربت رأسه بالمرسب . (از اقرب الموارد). شمشیر درگذرنده از چیزی که بر آن برخورد. (ناظم الاطباء). ج ، مَراسب . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام...
-
جستوجو در متن
-
مراسب
لغتنامه دهخدا
مراسب . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ستونها. (منتهی الارب ). اواسی . (متن اللغة). دعائم . (اقرب الموارد). || ج ِ مرسب . (از اقرب الموارد). رجوع به مِرسَب شود.
-
ذوقیفان
لغتنامه دهخدا
ذوقیفان . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) علقمةبن علس . یا علقمةبن شراحیل بن علس بن ذی جدن ملک البون . و در عقد الفرید ذیل ذوجدن آمده است : و من ولده علقمةبن شراحیل ، ذوقیفان الذی کانت له صمصامةعمروبن معدیکرب و قد ذکره عمرو فی شعره حیث یقول :و سیف لابن ذی قیفان ع...
-
شمشیر
لغتنامه دهخدا
شمشیر. [ ش ِ / ش َ ] (اِ) سیف . سلاحی آهنین و برنده که تیغه ٔ آن دراز و منحنی و داری یک دمه است . تیغ. (ناظم الاطباء). وجه تسمیه ٔ آن شم شیر است که دم شیر و ناخن شیر است چه شم بمعنی دم و ناخن هر دو آمده است . (از غیاث ) (برهان ). صاحب آنندراج گوید: م...