کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرز تبعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
twin boundary
مرز دوقلویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مرز دانهای که ساختارهای شبکهای بلور نسبت به آن قرینۀ یکدیگرند
-
class boundary
مرز رده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مقادیری که محدودۀ هر رده را برای دادههای ردهبندیشده مشخص میکند
-
language boundary
مرز زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که گویشوران زبانهای مختلف را از هم جدا میکند
-
natural boundary, physical boundary, physiographic boundary
مرز طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی سیاسی که مبنای آن عوارض طبیعی مانند رودخانه یا رشتهکوه است
-
relict boundary/ relic boundary
مرز متروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که دیگر وجود و کارکردی ندارد، اما بقایای آن از منظر فرهنگی هنوز مورد توجه است
-
boundary of a set
مرز مجموعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعۀ همۀ نقاط مرزی یک مجموعه در فضای توپولوژیکی
-
religious boundary
مرز مذهبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که مذاهب مختلف را از هم جدا میکند
-
distinguished boundary
مرز ممتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
balk, baulk 2, boundary strip
مرز ناشخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از زمین که عمداً یا تصادفاً شخم نخورده است و دو قطعه زمین را از هم جدا میکند
-
geometric boundary
مرز هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که به وسیلۀ یک یا چند خط هندسی ترسیم شده باشد
-
ice limit, shelf ice 2, barrier 5
یخمرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جایگاه اقلیمی پیشینۀ یا کمینۀ دریایخ
-
هم مرز
لغتنامه دهخدا
هم مرز. [ هََ م َ ] (ص مرکب ) دو کشور که مرز مشترک دارند. مجاور. همسایه .
-
terminator 2
سایهمرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] خط جداکنندۀ بخشهای تاریک و روشن سیاره یا قمر
-
جل مرز
لغتنامه دهخدا
جل مرز. [ ج ُ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قهاب بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 17هزارگزی شمال اصفهان و یکهزارگزی شوسه ٔ اصفهان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 94 تن آب آن از زاینده رود و محصول آن غلات و شغل ...
-
تخم مرز
لغتنامه دهخدا
تخم مرز. [ ت ُ م َرْزْ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است که در 13هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به قوچان قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شغ...