کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ethnographic boundary
مرز قومنگاشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی سیاسی که با برخی مرزهای فرهنگی مانند مرزهای زبانی یا مذهبی همپوشانی دارد
-
definitional boundary dispute
اختلاف تفسیری مرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق، جغرافیای سیاسی] اختلاف در تفسیر معاهده یا قرارداد مربوط به توافقات مرزی
-
allocational boundary dispute
اختلاف مالکیتی مرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] نوعی اختلاف مرزی بر سر تملک منابع طبیعی واقع در منطقۀ مرزی
-
operational boundary dispute
اختلاف مدیریتی مرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق، جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی اختلاف مرزی به دلیل عدم توافق بر سر مدیریت مرز
-
مرز و بوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ زُ) (اِمر.) مملکت ، کشور.
-
مرز بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حافة
-
دور از مرز
دیکشنری فارسی به عربی
داخل
-
در مرز… قرار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَفي
-
سگ هرزه مَرَز(=قلاده)
لهجه و گویش تهرانی
کسی که با همه دعوا میکند
-
حد و مرز
فرهنگ گنجواژه
مرز.
-
مرز و بوم
فرهنگ گنجواژه
کشور.
-
از مرز ها عبور کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ الحُدُودَ
-
از مرز… گذشت (فراتر رفت)
دیکشنری فارسی به عربی
أزبَي علي
-
مرز ها را پشت سر گذاشت
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ الحُدُودَ
-
واژههای همآوا
-
مرض
واژگان مترادف و متضاد
بیماری، درد، رنجوری، عارضه، کسالت، ناخوشی ≠ سلامتی، صحت، عافیت، تندرستی