کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرزیدن
معنی
(مَ یا مُ رَ) (مص ل .) جماع کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
sex, sexual intercourse
-
جستوجوی دقیق
-
مرزیدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مُ رَ) (مص ل .) جماع کردن .
-
مرزیدن
لغتنامه دهخدا
مرزیدن . [ م َ دَ ] (مص ) لحنی در ورزیدن . مشت و مال دادن چنانکه خمیر را. مالیدن . مالش دادن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مُرز و نیز رجوع به مَرزه به معنی ماله شود.
-
مرزیدن
لغتنامه دهخدا
مرزیدن . [ م ُ دَ ] (مص ) نزدیکی کردن . مقارنه یافتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مُرز شود.
-
جستوجو در متن
-
مرزنده
لغتنامه دهخدا
مرزنده . [ م ُ زَ دَ /دِ ] (نف ) جماع کننده . نعت فاعلی است از مرزیدن . (ازفرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مُرز و مرزیدن شود.
-
مرزیده
لغتنامه دهخدا
مرزیده . [ م ُ دَ / دِ ] (ن مف ) که با وی مقارنه و نزدیکی کرده باشند. مفعول . رجوع به مرزیدن و مُرز شود.