کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرزبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرزبانی
لغتنامه دهخدا
مرزبانی . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 80هزارگزی شمال کرمانشاه و 18 هزارگزی شرق راه کرمانشاه به کردستان و 10هزارگزی جنوب دیزگران در دامنه سردسیر واقع و دارای 615 تن سکنه است . آبش از قنات و چشمه . نسبت به قر...
-
مرزبانی
لغتنامه دهخدا
مرزبانی . [ م َ ] (اِخ ) عبدالحق بن محمدبن مرزبانی صوفی از اهل دمشق (991 - 1070هَ . ق ). محبی گوید به خط وی مجموعه ای دیدم که معانی نادر و حکایات ظریف داشت . و او را شعری نیک بود.
-
مرزبانی
لغتنامه دهخدا
مرزبانی . [ م َ ] (حامص مرکب ) عمل مرزبان . سرحدداری . حفظ ثغور و مرزهای مملکت . رجوع به مرزبان شود. || حکومت . حکمروائی : همه مرزی ز مهربانی توبه تمنای مرزبانی تو. نظام .- مرزبانی دادن ؛ شغل سرحدداری دادن : سپاه ترا مرزبانی دهم ترا افسر پهلوانی دهم...
-
مرزبانی
لغتنامه دهخدا
مرزبانی . [ م َ زَ ] (اِخ ) ابوعبیداﷲ محمدبن عمران بن موسی بن سعیدبن عبدالرحمان المرزبانی (متولد بغداد به سال 297 هَ . ق . و متوقی به بغداد به سال 384 هَ . ق .). از علمای اخبار و ادب وتاریخ . اصلش از خراسان است و تألیفات بسیار دارد از جمله المفید در...
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن موسی بن سعید مرزبانی . رجوع به ابوعبداﷲ مرزبانی خراسانی شود.
-
بسلة
لغتنامه دهخدا
بسلة. [ ب َ ل َ ] (اِخ ) یکی از رباطهای (مرزبانی های ) مسلمانان بود که سپاهیان اسلامی در آنجا مرزبانی میکردند. (از معجم البلدان ).
-
ظواهر
لغتنامه دهخدا
ظواهر. [ ظَ هَِ ] (اِخ ) (الَ ...) نام موضعی است . (الموشح مرزبانی ص 154).
-
عمرو فقعسی
لغتنامه دهخدا
عمرو فقعسی . [ ع َ رِ ف َ ع َ ] (اِخ ) ابن اهبان بن دثار فقعسی . از شعرای دوره ٔ جاهلیت بود و مرزبانی ابیاتی از شعر او را نقل کرده است . سال وفاتش معلوم نگشت . (از الاعلام زرکلی از مرزبانی ص 215).
-
مرزداری
لغتنامه دهخدا
مرزداری . [ م َ ] (حامص مرکب ) عمل مرزدار. حفاظت خطوط مرزی . نگهداری و پاسداری مناطق سرحدی مملکت . رجوع به مرزبانی شود. || (اِ مرکب ) اداره ای که به کار مرزداران رسیدگی کند. گارد سرحدی . (لغات فرهنگستان ). رجوع به مرزبانی شود.
-
رباط
واژگان مترادف و متضاد
۱. خانقاه، خوان، کاروانسرا، لنگر، مرزبانی ۲. سواران ۳. بند، رشته، زردپی
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن موسی القروی . از رواة است . رجوع به الموشح تألیف مرزبانی ص 207 شود.
-
ضمری
لغتنامه دهخدا
ضمری . [ ض َ ] (اِخ ) شاعری عرب ، معاصر معن بن زائدة. (الموشح مرزبانی ص 254).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدویه ،مکنّی به ابوالحسین . از روات بود، و نام او در الموشح آمده است . (از الموشح ابی عبیداﷲ مرزبانی ص 207).
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن العباس الهاشمی . معاصر اصمعی بود. (الموشح مرزبانی ص 213).