کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مردمک
/mardomak/
معنی
دریچهای میان عنبیه که نور را به داخل چشم هدایت میکند؛ مردمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
pupil
-
جستوجوی دقیق
-
pupil
مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سوراخی گرد در مرکز عنبیه که نور از خلال آن وارد عدسی چشم میشود
-
مردمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mardomak دریچهای میان عنبیه که نور را به داخل چشم هدایت میکند؛ مردمه.
-
مردمک
فرهنگ فارسی معین
(مَ دُ مَ) (اِمصغ .) سیاهی میان دایرة چشم .
-
مردمک
لغتنامه دهخدا
مردمک . [ م َ دُ م َ ] (اِ مصغر) تصغیر مردم است که شخص واحد باشد از آدمی . (برهان قاطع). مردم خرد.رجوع به مردم شود. || سیاهی کوچک که در میان سیاهی چشم باشد و مردمک آن را بدین سبب گویند که صورتی کوچک به شکل آدمی در آن می نماید و از این جهت در عربی انس...
-
واژههای مشابه
-
mydriatic
گشادکنندۀ مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عامل یا دارویی که مردمک را گشاد میکند
-
گشادی مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← مردمکگشادی
-
artificial pupil
مردمک بازساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکی که با عمل عنبیهبرداری بازسازی شده است
-
miosis/ myosis
مردمکتنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] 1. انقباض بهنجار مردمک در نور خیرهکننده 2. حالتی نابهنجار که در آن ماهیچههای عنبیه دچار انقباض بیشازحد میشود متـ . تنگی مردمک
-
fixed pupil
مردمک ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکی که در برابر تغییرات شدت نور واکنش نشان نمیدهد
-
exit pupil
مردمک خروجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] تصویر دهانهبند (aperture stop) یک سامانۀ نوری در فضای تصویر
-
mydriasis
مردمکگشادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] گشاد شدن مردمک در هنگام تاریکی یا مرگ یا در نتیجۀ مصرف بعضی از داروها متـ . گشادی مردمک
-
entrance pupil
مردمک ورودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] تصویر دهانهبند (aperture stop) یک سامانۀ نوری در فضای شیء
-
تنگی مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← مردمکتنگی
-
مردمک ده
لغتنامه دهخدا
مردمک ده . [ م َ دُ م َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش آستانه ٔ لاهیجان . در 3هزارگزی شمال آستانه و در جلگه مرطوب معتدل هوائی واقع و دارای 197 تن سکنه است . آبش از چاه .محصولش ابریشم ، سیب ، بادام زمینی ، کنف ، صیفی و شغل مردمش زراعت است...