کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مره
لغتنامه دهخدا
مره . [ م ِ رَ / م ِرْ رَ ] (پسوند) ظاهراً مزید مؤخر امکنه قرار گیرد: تیمرة. سیمرة. صیمرة. قیمرة. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مره
لغتنامه دهخدا
مره . [ م ُرْه ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مَرهاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مرهاء شود. || ج ِ أمره . (ناظم الاطباء). رجوع به اَمره شود.
-
مره
لغتنامه دهخدا
مره .[ م َرْ رَ ] (اِ) (مأخوذ از عربی یا معرب از فارسی ) باره . کرت . بار. باره . نوبت . دفعه . کش . پی . راه . سر. این کلمه یا فارسی و یا تعریب از باره ٔ فارسی است . جوالیقی در المعرب (ص 184) آرد: قال ابن قتیبة و ابن درید فی قول العجاج : یوم خراج ت...
-
مره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرَّة، جمع: مرار و مرات] [قدیمی] marre ۱. بار؛ دفعه.۲. شماره؛ تعداد.
-
مره
واژهنامه آزاد
نرو
-
جستوجو در متن
-
مفرح
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
سبک روحی
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
خوشدلی
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
مزاح
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
خوشی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
راضی نگاهداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
تنابه
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
شنگی
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
شنگول
دیکشنری فارسی به عربی
مرح
-
شاد وخرم
دیکشنری فارسی به عربی
مرح