کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرحلۀ ساقه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرحله
واژگان مترادف و متضاد
۱. بار، دفعه، مرتبه، وهله ۲. توقفگاه، منزل، منزلگاه
-
مرحله
فرهنگ واژههای سره
گامه
-
مرحله
فرهنگ واژههای سره
گامه
-
مرحله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرحلَة، جمع: مراحل] [قدیمی] marhale ۱. جای فرود آمدن؛ منزل.۲. جای کوچ کردن.۳. مسافتی که مسافر در یک روز طی کند.
-
مرحله
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ لَ یا لِ) [ ع . مرحلة ] (اِ.) منزل ، منزلگاه .
-
مرحلة
لغتنامه دهخدا
مرحلة. [ م َ ح َ ل َ ] (ع اِ) فرودآمدنگاه . (منتهی الارب ). منزلگاه . (دستور الاخوان ) (غیاث اللغات ). منزل . مرحل . (مهذب الاسماء). منزل بین دو منزل . (از متن اللغة). || منزلی که از آنجا بار می بندندو حرکت می کنند. (از متن اللغة). کوچگاه . (غیاث الل...
-
مرحلة
لغتنامه دهخدا
مرحلة. [ م ُ رَح ْ ح َ ل َ ] (ع ص ) شتری که بر آن پالان نهاده باشند . (منتهی الارب )(از متن اللغة). || شتری که او را فرود آورده باشند . (متن اللغة).
-
مرحلة
دیکشنری عربی به فارسی
منظر , وجهه , صورت , لحاظ , پايه , مرحله , دوره تحول وتغيير , اهله قمر , جنبه , وضع , مرحله اي کردن , صحنه
-
مرحله
دیکشنری فارسی به عربی
طلب , عملية , مرحلة , مشهد , ملعب , نقطة
-
course 3
مرحله 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هریک از بخشهای یک وعده غذا
-
phase 3
مرحله 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، حملونقل درونشهری-جادهای] [حملونقل درونشهری-جادهای] تقسیمات زمانی چراغ راهنمایی در یک چرخه [باستانشناسی] بازهای از زمان که در آن دگرگونی در مواد فرهنگی باعث تمایز یک واحد باستانشناختی از واحد دیگر میشود
-
sweet course, dessert course, afters
مرحلۀ آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] آخرین مرحلۀ یک وعده غذا که در آن خوراکیهای شیرین صرف میشود
-
preparation stage
مرحلۀ آمادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← آمادگی
-
power stroke, ignition stroke, firing stroke, expansion stroke, working stroke
مرحلۀ احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سومین مرحله از مراحل چهارگانۀ چرخۀ کار موتورهای درونسوز که در آن براثر سوختن مخلوط سوخت و هوا در داخل سیلندر پیستون بهطرف پایین رانده میشود
-
main course
مرحلۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخش اصلی و مفصلتر یک وعده غذا که معمولاً شامل مقدار قابلملاحظهای گوشت یا ماهی یا پروتئین گیاهی است