کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرحب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرحب
/marhab/
معنی
= مرحبا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرحب
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی، مخففِ مرحبا] [قدیمی] marhab = مرحبا
-
مرحب
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فراخی ، سعه . 2 - نامی است از نام های مردان .
-
مرحب
لغتنامه دهخدا
مرحب . [ م َ ح َ ] (اِخ ) معروف به مرحب خیبری یکی از سران یهود و رئیس یکی از قلعه های خیبر که در سال هفتم هجرت در جنگ خیبر با علی علیه السلام نبرد کرد و به دست آن حضرت کشته شد : منم شیردل مرحب خیبری که با چرخ عار آیدم همسری .(حمله ٔ حیدری ).
-
مرحب
لغتنامه دهخدا
مرحب . [ م َ ح َ ] (ع مص ) فراخ شدن . (دستور الاخوان ) (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) فراخی . بزرگی . گشادی . وسعت . پهناوری . (ناظم الاطباء). سعة. (فرهنگ فارسی معین ). || (صوت ) در این بیت بجای مرحبا آمده است : می ربودی رنگ...
-
واژههای مشابه
-
حصن مرحب
لغتنامه دهخدا
حصن مرحب . [ ح ِ ن ِ م َ ح َ ] (اِخ ) نام یکی از قلاع خیبر. (امتاع الاسماع ج 1 ص 314).
-
نعش مَرحَب
لهجه و گویش تهرانی
بیحال افتاده
-
مث نعش مَرحَب
لهجه و گویش تهرانی
بی حال و افتاده
-
واژههای همآوا
-
مرهب
لغتنامه دهخدا
مرهب . [ م ُ هََ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ارهاب . رجوع به ارهاب شود.
-
مرهب
لغتنامه دهخدا
مرهب . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارهاب . ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به ارهاب شود.
-
جستوجو در متن
-
مرحبی
لغتنامه دهخدا
مرحبی . [ م َ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به مرحب . (از الانساب سمعانی ). رجوع به مرحب شود.
-
ذواد
لغتنامه دهخدا
ذواد. [ذَوْ وا ] (اِخ ) نام شمشیر ذی مرحب القیل الحضرمی .
-
ذومرحب
لغتنامه دهخدا
ذومرحب . [ م َ ح َ ] (اِخ ) مرحب نام بتی بوده است به حضرموت و سادن آنرا ذامرحب می گفتند.