کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرجحن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرجحن
لغتنامه دهخدا
مرجحن . [ م ُ ج َ ح ِن ن ] (ع ص ) جیش مرجحن ؛ ثقیل . (اقرب الموارد). لشکر گران و بسیار. (منتهی الارب ). علیک لیلا مرجحناً؛ ثقیلا لایتحرک ؛ سنگینی دیر پای و بی حرکت . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مرجحنة
لغتنامه دهخدا
مرجحنة. [ م ُ ج َ ح ِن ْ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مرجحن به معنی سنگین و گران و ثقیل . گویند رحی مرجحنة؛ یعنی آسیای گران و سنگین . رجوع به مرجحن شود.