کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرجان مغزگون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
brain coral
مرجان مغزگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مرجان آبسنگسازی (reef-building coral) که در ظاهر شبیه به مغز انسان است
-
واژههای مشابه
-
مَرْجَانُ
فرهنگ واژگان قرآن
مرجان (مرجانها جانوراني گـُل مانند و استوانه اي از رده كيسه تنان هستند در بالاي استوانه ، سر آن ها قرار دارد و در پايين، صفحه اي پهن وجود دارد كه به آن صفحه پايي مي گويند. سلول هاي صفحه پايي موادي آهكي ترشح مي كنند تا مرجان بر روي تخته سنگ ثابت نگه...
-
مرجانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: marjān čehr) ویژگی آن که چهرهاش مثل مرجان سرخ گون است ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
مرجاندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: marjān doxt) (مرجان + دخت = دختر) دختر مرجانگونه ، دختر سرخگون ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
مرجانرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: marjān rox) (= مرجان چهر) ، ← مرجان چهر .
-
تپه مرجان
لغتنامه دهخدا
تپه مرجان .[ ت َپ ْ پ َ م َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران و بیست و پنج هزارگزی جنوب ورامین کنار راه شوسه ٔ دوازده امام واقع است . جلگه ای معتدل است و 66 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و شغل ا...
-
جامع مرجان
لغتنامه دهخدا
جامع مرجان . [ م ِ ع ِ م َ ] (اِخ ) جامعی است به بغداد این جامع از بناهای خواجه مرجان یکی از والیان بغداد است . وی در تعمیر و تأسیس بناهای خیریه آثار نیکوئی بجا گذاشته است که از جمله ٔ آنها این مدرسه است که معروف به جامع مرجان می باشد. از لحاظ استحک...
-
دره مرجان
لغتنامه دهخدا
دره مرجان . [ دَرْ رَ م َ ] (اِخ ) نام محلی است نزدیک سنندج . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
دریای مرجان
لغتنامه دهخدا
دریای مرجان . [ دَرْ ی ِ م َ ] (اِخ ) شاخه ٔ جنوب غربی اقیانوس کبیر، شمال استرالیا و جنوب شرقی گینه ٔ جدید غرب هبریدیز جدید و کالدونی جدید. جنگ هوائی 1942 م . در اینجا پیشروی ژاپن رابطرف جنوب متوقف ساخت . (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
شاخ مرجان
لغتنامه دهخدا
شاخ مرجان . [ خ ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکه یا شاخه ای از مرجان . رجوع به مرجان شود.
-
مرجان پرورده
لغتنامه دهخدا
مرجان پرورده . [ م َ ن ِ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از لب معشوق است . || کنایه از شراب سرخ رنگ است : زمانی ز شغل زمین بگذریم به مرجان پرورده جان پروریم .نظامی (شرفنامه ص 299).
-
مرجان گوش
لغتنامه دهخدا
مرجان گوش . [ م َ ] (اِ مرکب ) قسمی گل که نام دیگر آن ناف ریزی است . (یادداشت مؤلف ).
-
مرجان آباد
لغتنامه دهخدا
مرجان آباد. [م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی . شهرستان گنبد قابوس . در ده هزارگزی شرق گنبد و 2 هزارگزی راه مینودشت ، در دشت معتدل هوائی واقع و دارای یکصد تن سکنه است . آبش از چاه و محصولش غلات و حبوبات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله د...
-
اصل مرجان
لغتنامه دهخدا
اصل مرجان . [ اَ ل ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل المرجان و مرجان شود.