کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتين پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرتين
معنی
دوبار , دوفعه , دومرتبه , دوبرابر
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتين
دیکشنری عربی به فارسی
دوبار , دوفعه , دومرتبه , دوبرابر
-
واژههای مشابه
-
مرتین
لغتنامه دهخدا
مرتین . [ م َرْ رَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مَرَّة. دوبار. دو دفعه . رجوع به مَرَّة شود.
-
مرتین
لغتنامه دهخدا
مرتین . [ م ِرْ رَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مرة. مرةالصفراء و مرةالسوداء. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مُرة شود. || لقی منه المرتین ؛ دید از وی سختی ها و تلخی ها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مَّرَّتَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو بار - دو دفعه (کلمه مرة به معناي يک دفعه است ، پس کلمه مرتان به معناي دو دفعه است ، و از ماده مرور گرفته شده ،و دلالت می کند يک بار انجام یک عمل ، همچنانکه کلمات دفعه و کره و نزله هم معناي آنرا ميدهند ، و بر وزن آن نيز هستند و هم از نظر اعتبار ن...
-
باب سان مرتین
لغتنامه دهخدا
باب سان مرتین . [ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به باب سان مارتین شود.
-
واژههای همآوا
-
مَّرَّتَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو بار - دو دفعه (کلمه مرة به معناي يک دفعه است ، پس کلمه مرتان به معناي دو دفعه است ، و از ماده مرور گرفته شده ،و دلالت می کند يک بار انجام یک عمل ، همچنانکه کلمات دفعه و کره و نزله هم معناي آنرا ميدهند ، و بر وزن آن نيز هستند و هم از نظر اعتبار ن...
-
جستوجو در متن
-
دوبار
دیکشنری فارسی به عربی
مرتين
-
دوفعه
دیکشنری فارسی به عربی
مرتين
-
دومرتبه
دیکشنری فارسی به عربی
مرتين
-
دوبرابر
دیکشنری فارسی به عربی
مرتين
-
باب سان مارتین
لغتنامه دهخدا
باب سان مارتین . [ ب ِ ] (اِخ ) باب سان مرتین . از دروازه های مادرید (مجریط) بوده است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 346، 432، 446).
-
زفة
لغتنامه دهخدا
زفة. [ زَف ْ ف َ ] (ع مص ) یکبار افکندن مرغ خود را بر زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || صاحب اقرب الموارد آرد: زَفة. دفعة: جئته ُ زَفَّةً او زَفَّتَین ؛ ای مرة او مرتین .