کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرتعب
/morta'eb/
معنی
ترسنده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتعب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] morta'eb ترسنده.
-
مرتعب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ع ) [ ع . ] (اِفا.) ترسنده ، ترسان ، خایف ؛ ج . مرتعبین .
-
مرتعب
لغتنامه دهخدا
مرتعب . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) خایف . ترسنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ترسان . (فرهنگ فارسی معین ). نعت فاعلی است از ارتعاب . رجوع به ارتعاب شود.
-
واژههای همآوا
-
مرتاب
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) آن که در شک و تردید باشد.
-
مرطاب
لغتنامه دهخدا
مرطاب . [ م ِ ] (ع اِ) رطوبت سنج . میزان الرطوبة. (در اصطلاح امروزین عرب زبانان ).
-
مرتاب
لغتنامه دهخدا
مرتاب . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ری ب ») گمان مند. (مهذب الاسماء). مریب . آنکه به شک باشد. شاک . دیرباور. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مُّرْتَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
شکاک