کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرتع
/marta'/
معنی
چراگاه؛ سبزهزار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
برابر فارسی
چراگاه، چمنزار
دیکشنری
meadow, pasture, range
-
جستوجوی دقیق
-
مرتع
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
-
مرتع
فرهنگ واژههای سره
چراگاه، چمنزار
-
مرتع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مراتع] (کشاورزی) marta' چراگاه؛ سبزهزار.
-
مرتع
فرهنگ فارسی معین
(مَ تَ) [ ع . ] (اِ.) چراگاه . ج . مراتع .
-
مرتع
لغتنامه دهخدا
مرتع. [ م َ ت َ ] (ع اِ) چراگاه . سبزه زاری که بهائم در آن چرند و چراگاهی که آب و علف آن بسیار باشد. (غیاث اللغات ). چراخور. چراخوار. گیاه خوار. چراستان . مرعی .چمن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ج ، مراتع : بوم چالندر است مرتع من مار و رنگم در این نقاب و ...
-
مرتع
لغتنامه دهخدا
مرتع. [ م ُ ت ِ ] (ع ص ) غیث مرتع، بارانی که برویاند علف زار و چراگاه را. (از منتهی الارب ). نعت فاعلی است از ارتاع . رجوع به ارتاع شود. || فراخ روزی که هر چه خواهد او را حاصل شود، گویند: فلان مرتع. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مرتع
دیکشنری فارسی به عربی
متنزه , مرعي
-
واژههای مشابه
-
مرتع پالان
لغتنامه دهخدا
مرتع پالان . [ م َ ت َ ] (اِخ ) نام اراضی واقع در شمال قله شاهان 50 الی 60هزارگزی گهواره انتهای شمال غربی دهستان گوران است که در آمار بنام جاف علی بیگ سلطان نوشته شده و سکنه آن را 2900 تن مینویسند ولی فعلاً ساکنین این محل که از طایقه طالثه ٔ گوران بو...
-
مزرعه یا مرتع احشام
دیکشنری فارسی به عربی
مزرعة
-
در مرتع پرورش احشام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مزرعة
-
واژههای همآوا
-
مرتا
واژهنامه آزاد
مِرتا(merta) به معنی مردنی و نابود شدنی نیست. از اجزاء کلمه مرداد مرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ،در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:اول "ا” ادات نفی...
-
جستوجو در متن
-
ranch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مرتع پرورش احشام، مزرعه یا مرتع احشام، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن