کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتضی آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتضی آباد
لغتنامه دهخدا
مرتضی آباد. [ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ غربی شهرستان رفسنجان در 16هزارگزی غرب رفسنجان و 8 هزارگزی راه رفسنجان به یزد، در جلگه سردسیری واقع و دارای 125 تن سکنه است . آبش از قنات است . محصولش غلات ، لبنیات ، پسته . شغل مردمش زراعت ، گ...
-
مرتضی آباد
لغتنامه دهخدا
مرتضی آباد.[ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) دهی است از دهستان در بقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در یکهزار گزی شمال نیشابور،در جلگه معتدل هوائی واقع و دارای 661 تن سکنه است آبش از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
علیمرتضی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ali mortezā) (عربی) از نامهای مرکب ، ← علی و مرتضی .
-
مرتضیعلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: mortazā ali) (عربی) ترکیبی از لقب و نامِ امیرالمؤمنین علی (ع) ، ← مرتضی و علی .
-
علی مرتضی
لغتنامه دهخدا
علی مرتضی . [ ع َ لی ی ِ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) لقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است . رجوع به علی (ابن ابی طالب ...) شود : بدانسان که گوئی علی مرتضی همی برکشد ذوالفقار از نیام . سوزنی .
-
علی مرتضی
لغتنامه دهخدا
علی مرتضی . [ ع َ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) ابن عبدالحمیدبن فخاربن معد موسوی حلی . مشهور به مرتضی . فقیه و نسب شناس و اخباری متوفی در حدود سال 760 هَ . ق . او راست : الانوار المضیئة فی أحوال المهدی . (از معجم المؤلفین ).
-
ابن مرتضی
لغتنامه دهخدا
ابن مرتضی . [ اِ ن ُ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) احمدبن یحیی بن مرتضی المهدی لدین اﷲ الیمانی . از علمای مشهور زیدیه . در سال 840 هَ .ق . در صنعاء یمن درگذشت . او راست : کتاب الازهار فی فقه الائمة الاخیار و شرح آن موسوم به الغیث المدرار و البحر الزخار الجامع ...
-
شریف مرتضی
لغتنامه دهخدا
شریف مرتضی . [ ش َ ف ِ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) علی بن ابی احمد حسین ... بن موسی بن جعفر صادق (ع )، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به سیدشریف و شریف مرتضی و علم الهدی و ذوالمجدین و... یکی از بزرگترین دانشمندان شیعه و وزیرالقادر باﷲ و برادر سیدرضی است که در علوم...
-
شیخ مرتضی
لغتنامه دهخدا
شیخ مرتضی . [ ش َ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) شیخ انصاری . رجوع به انصاری ، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.
-
مرتضی گرد
لغتنامه دهخدا
مرتضی گرد. [ م ُ ت َ ضا گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . در 8هزارگزی غرب شهر ری و 3 هزارگزی جنوب راه تهران به رباط کریم و در جلگه معتدل هوائی واقع و دارای 112 تن سکنه است . آبش از قنات و در بهار از سیل آب رود کن و محصولش غلات...
-
چشمه مرتضی
لغتنامه دهخدا
چشمه مرتضی . [ چ َ م َ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 11 هزارگزی جنوب باختری بیرجند واقع است . کوهستانی و معتدل است و 9 تن سکنه دارد. آبش از قنات . محصولش غلات و میوه جات . شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و ...
-
گربه ٔ مرتضی علی
لغتنامه دهخدا
گربه ٔ مرتضی علی . [گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ م ُ ت ِ ضا ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابن الوقت . کسی که نان به نرخ روز خورد.
-
دیزج مرتضی خان
لغتنامه دهخدا
دیزج مرتضی خان . [ زَ م ُ ت ِ ضا ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی با 236 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
مث گربه مرتضی علی
لهجه و گویش تهرانی
رند و زرنگ