کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتسمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتسمة
لغتنامه دهخدا
مرتسمة. [ م ُ ت َس َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مرتسم . رجوع به مرتسَم شود.
-
مرتسمة
لغتنامه دهخدا
مرتسمة. [ م ُ ت َس ِ م َ ] (ع ص ) تأنیث مرتسم . رجوع به مرتسِم شود.
-
جستوجو در متن
-
مسطورة
لغتنامه دهخدا
مسطورة. [ م َ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث مسطور. نوشته شده . مکتوب . مرتسمة.
-
جامع نیشابور
لغتنامه دهخدا
جامع نیشابور. [ م ِ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) مسجدی است قدیمی در نیشابور. مؤلف مرآت البلدان آرد: بموجب خطوط مرتسمه در لوح سنگی که در این مسجد دیده میشود چهار صد سال قبل علی نامی مشهور به کرخی مسجد قدیم نیشابور را بنا کرده است . این مسجد دارای شبستان و ایوان ...
-
مثل
لغتنامه دهخدا
مثل .[ م ُ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ مثال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مثال شود. || اصنام عقلیه . طلسمات عقلیه . امثله ٔ علیا. ارباب انواع . صواحب الطلسمات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مثل اصنام حیوانیه ؛ در فلسفه ٔ اشراق مراد ر...
-
معلوم
لغتنامه دهخدا
معلوم . [ م َ ] (ع ص ) دانسته شده . شناخته شده و آشکار و هویدا و واضح و محقق و مسلم و مشخص و ممتاز. (ناظم الاطباء). دانسته . مقابل مجهول . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و مردمان را حال ... معلوم تر شود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 297). ناچار خداوند را معل...
-
حس مشترک
لغتنامه دهخدا
حس مشترک . [ ح ِس ْ س ِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قوه ای است که جمیع صور محسوسه ٔ مرتسمه و منقوشه در حواس خمسه ٔ ظاهره را می پذیرد. یعنی آنچه که حس لامسه و شامه وسامعه و باصره و ذائقه در آن حس منقش میشود. پس آن بمنزله ٔ حوضی است و حواس خمس...
-
خیال
لغتنامه دهخدا
خیال . [ خ َ ] (ع اِ) پندار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). وهم . (ناظم الاطباء). ظن . (یادداشت مؤلف ). پندار و گمان . (از آنندراج ) : زنخدانی چون سیم وبر او از شبه خالی دلم برد و مرا کرد ز اندیشه خیالی . فرخی .ا...