کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتب شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتب شد
دیکشنری فارسی به عربی
اِتَّسَقَ
-
واژههای مشابه
-
مرتب کردن
فرهنگ واژههای سره
سامانیدن
-
پیک مرتب
لغتنامه دهخدا
پیک مرتب . [ پ َ / پ ِ ک ِ م ُ رَت ْ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برید مرتب . پیک با راتبه ٔدائم نه موقت . || قاصدی چند بر منازل متوقف ساخته تا فریها نامه ای را به سرعت یکی به دیگری رساند تا در کوتاهترین زمان به مقصد رسد : ورم ضعیفی و بی بدیم نبودی ...
-
غير مرتب
دیکشنری عربی به فارسی
بي نظم , بي ترتيب , نامنظم , مختل , شلوغ , ناامن , کثيف , بهم خورده , درهم و برهم , نامرتب
-
مرتب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تراصف , حفلة موسيقية , رتب , عدل , عنوان , مدي , مرتب
-
نا مرتب
دیکشنری فارسی به عربی
شاذ
-
inductively ordered set
مجموعۀ استقراییْمرتب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای مرتب که هر زیرمجموعۀ کلی مرتب آن دارای کران بالاست
-
lineary ordered set, serially completely ordered set, ordered set, simply ordered set
مجموعۀ خطیْمرتب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . مجموعه کلیْمرتب totally ordered set
-
totally ordered set
مجموعۀ کلیْمرتب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مجموعۀ خطیْمرتب
-
similar ordered sets
مجموعههای مرتب متشابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو مجموعۀ مرتب که بین آنها تناظر یکبهیک برقرار است و این تناظر حافظ ترتیب است
-
partially ordered relation
رابطۀ جزئیمرتب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] رابطهای که بازتابی و پادمتقارن و ترایا باشد
-
به ترتیب مرتب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سلسلة
-
منظم و مرتب
فرهنگ گنجواژه
آماده، دارای نظم.
-
بصورت الفبایی (چیزی را) مرتب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دليل