کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتاض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرتاض
/mortāz/
معنی
۱. کسی که برای تهذیب نفس ریاضت بکشد.
۲. (صفت) [قدیمی] ریاضتکش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ریاضتکش، زهدگرا
برابر فارسی
تپاسبد
دیکشنری
ascetic, fakir, yogi
-
جستوجوی دقیق
-
مرتاض
واژگان مترادف و متضاد
ریاضتکش، زهدگرا
-
مرتاض
فرهنگ واژههای سره
تپاسبد
-
مرتاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mortāz ۱. کسی که برای تهذیب نفس ریاضت بکشد.۲. (صفت) [قدیمی] ریاضتکش.
-
مرتاض
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) ریاضت کش ، ریاضت کشیده .
-
مرتاض
لغتنامه دهخدا
مرتاض . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) کره اسب رام . || ریاضت کننده و صاحب ریاضت . (غیاث اللغات ). ریاضت کشنده . که برای تصفیه و تهذیب نفس ریاضت کشد و تحمل سختی ها کند. || اسب توسنی که به رایضی دهند : تعلیم رایض در دقایق ریاضت بهیه را مرتاض می گرداند. (سندبادنام...
-
مرتاض
دیکشنری فارسی به عربی
زاهد , معتدل
-
واژههای مشابه
-
پیر مرتاض حکیم
لغتنامه دهخدا
پیر مرتاض حکیم . [ رِ م ُ ض ِ ح َ ] (اِخ ) نام مردی شطرنجی ، معاصر میرعلیشیر نوائی . این مرد در زمان واحد با دو حریف ماهر شطرنج میباخت با یکی در حضور و با دیگری در غیاب . (ترجمه ٔ تاریخ ادبیات براون ج 3) (سعدی تا جامی ص 517).
-
جستوجو در متن
-
زهدگرا
واژگان مترادف و متضاد
تقواگرا، زاهد، متقی، مرتاض
-
yogis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یوگی ها، جوکی، مرتاض هندی
-
Yogi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یوگی، جوکی، مرتاض هندی
-
ریاضتکش
واژگان مترادف و متضاد
۱. مرتاض ۲. زاهد، زهدگرا
-
متقشف
واژهنامه آزاد
زاهد، پارسا، مرتاض، ریاضت کش.
-
جوگی
فرهنگ فارسی معین
[ هن د . ] (اِ.) یوگی ، مرتاض هندی .