کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربي الحيوانات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مربي الحيوانات
معنی
خيال باف , خيال باز
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مربي الحيوانات
دیکشنری عربی به فارسی
خيال باف , خيال باز
-
واژههای مشابه
-
مربی
واژگان مترادف و متضاد
آموزگار، اتابک، استاد، پروراننده، راهنما، لله، مدرس، معلم ≠ متعلم
-
مربی
فرهنگ واژههای سره
پرورنده، پروراننده
-
مربی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] morabbi تربیتکننده؛ پرورشدهنده؛ پرورنده.
-
مربی
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ بّ) [ ع . ] (اِفا.) پرورش دهنده .
-
مربی
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ ب با) [ ع . ] (اِمف .) تربیت شده .
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م َ با ] (ع اِ) جائی که در آن تربیت می کنند و می پرورانند. (ناظم الاطباء). پرورشگاه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م َ بی ی ] (ع ص ) پرورش داده شده و پرورده شده و افزون شده . (ناظم الاطباء).
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م ُ ] (ع ص )آن که به بیشی خرید نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). من یأتی الرباء. (متن اللغة). || نعت فاعلی است از ارباء. (متن اللغة). رجوع به ارباء شود.
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م ُ رَب ْ با ] (ع ص ، اِ) پرورده . (مهذب الاسماء). تربیت کرده شده . پرورده شده . (غیاث اللغات ). پروریده . تربیت کرده . برآمده . برآورده . (یادداشت مرحوم دهخدا). نعت مفعولی است از تربیت به معنی پروردن . رجوع به تربیت شود. || به رب ّ پرورده ....
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م ُ رَب ْ بی ] (ع ص ) پرورنده . تربیت کننده . پرورش دهنده : مربی الفضلا محب الاتقیا. (گلستان ). یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را میگفت . (گلستان ).دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین که قاضییی به از او آسمان ندارد یاد. حافظ.|| آموزگار. استاد. ...
-
مربی
دیکشنری فارسی به عربی
عامل , مربي , معلم
-
wrangler
مربی حیوانات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول نگهداری و هدایت و تربیت حیوانات برای بازی در فیلم
-
recovery coach, recovery support specialist
مربی خودیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که ازطریق راهنمایی و آموزش و حمایت فرد معتاد و خانوادۀ وی، موانع موجود بر سر راه خودیابی آنها را برطرف میکند متـ . مربی بهبود