کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربعخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مربعخانه
لغتنامه دهخدا
مربعخانه . [ م ُ رَب ْ ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ چهارگوش . مکعب .- مربع خانه ٔ نور ؛ کنایه از خانه ٔ کعبه است . (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مسدس
لغتنامه دهخدا
مسدس . [ م ُ س َدْ دَ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی ازتسدیس . رجوع به تسدیس شود. || شش شده . دارای شش رکن . (از اقرب الموارد). شش پهلو. (غیاث ) (آنندراج ). شش کرانه . شش گوش . شش گوشه . || نزد محاسبان و مهندسان ، سطحی باشد که شش ضلع متساوی بدان محیط بود، و...
-
خان
لغتنامه دهخدا
خان . (اِ) خانه . بیت . (صحاح الفرس ) (برهان قاطع) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گفت با خرگوش خانه خان من خیز خاشاکت ازاو بیرون فکن . رودکی .تا سمو سر برآورید ز دشت گشت زنگارگون هم...
-
خروش
لغتنامه دهخدا
خروش . [ خ ُ ] (اِ) بانگ وفریاد بی گریه . (از برهان قاطع) (لغت نامه ٔ اسدی ). غریو. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (صحاح الفرس ). فریاد. نفیر. نعره . غیه . آواز. داد. آوا. (یادداشت بخط مؤلف ). وعی . عائهة. صراخ . (منتهی الارب ) : چند بردارد این هریوه...