کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مربب
لغتنامه دهخدا
مربب . [ م ُ رَب ْ ب َ ] (ع ص ) پرورده . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || عمل آورده و پرورده با رب ّ. (از متن اللغة): زنجبیل مربب ؛ پرورده به رب . (منتهی الارب ). مربی با عسل یا شکر. (یادداشت مؤلف ). آنچه در عسل یا شکر پرورده به عمل آرند. || مُنْعَ...
-
مربب
لغتنامه دهخدا
مربب . [ م ُ رَب ْ ب ِ ] (ع ص ) تربیت کننده . پرورش دهنده . استاد. معلم . || رُب سازنده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نعمت دهنده
لغتنامه دهخدا
نعمت دهنده . [ ن ِ م َ دِ / دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مولی .مُرَبِّب . (منتهی الارب ). نعمت ده . مقابل نعمت خواره .
-
مربی
لغتنامه دهخدا
مربی . [ م ُ رَب ْ با ] (ع ص ، اِ) پرورده . (مهذب الاسماء). تربیت کرده شده . پرورده شده . (غیاث اللغات ). پروریده . تربیت کرده . برآمده . برآورده . (یادداشت مرحوم دهخدا). نعت مفعولی است از تربیت به معنی پروردن . رجوع به تربیت شود. || به رب ّ پرورده ....
-
پرورده
لغتنامه دهخدا
پرورده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (ن مف ) پرورش یافته . تربیت یافته . تربیت کرده . مُرَبَّب . مُربی . مُرَشَّح . (مهذب الاسماء). ج ، پروردگان : همه کار گردنده چرخ این بودز پرورده ٔ خویش پرکین بود. فردوسی .چنین است کردار این گوژپشت بپرورد و پرورده ٔ خویش ...