کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرأب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرأب
لغتنامه دهخدا
مرأب . [ م ِ ءَ ] (ع ص ) کسی که چیز شکسته را اصلاح می کند و شکسته بندی می نماید. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
مرآب
دیکشنری عربی به فارسی
گاراژ , در گاراژگذاردن , پهلو گرفتن در ترعه
-
جستوجو در متن
-
گاراژ
دیکشنری فارسی به عربی
مرآب
-
در گاراژگذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
مرآب
-
پهلو گرفتن در ترعه
دیکشنری فارسی به عربی
مرآب
-
چارمان
لغتنامه دهخدا
چارمان . (اِخ ) مؤلف مرآب البلدان نویسد: و نیزچارمان اسم یکی از دهات طبرستان بوده چنانکه در تاریخ ظهیرالدین مسطور است . (مرآت البلدان ج 4 ص 51).
-
خاک گران
لغتنامه دهخدا
خاک گران . [ ک ِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک سنگین . این ترکیب از یک نظر قدیمی درباره ٔ عناصر نشأت گرفته است و آن این بوده که قدماء ترتیب قرار گرفتن عناصر را بر این نهج می دانسته اند: خاک بواسطه ٔ ثقل خود در زیر همه ٔ عناصر است . بر روی آن آب ...