کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراوغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مراوغ
معنی
گريزان , فراري , کسي که از ديگران دوري ميکند , طفره زن , فرار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراوغ
لغتنامه دهخدا
مراوغ . [ م ُ وِ ] (ع ص ) فریبنده . حیله باز. مکار. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از مراوغة. رجوع به مراوغة شود.
-
مراوغ
دیکشنری عربی به فارسی
گريزان , فراري , کسي که از ديگران دوري ميکند , طفره زن , فرار
-
واژههای همآوا
-
مراوق
لغتنامه دهخدا
مراوق . [ م ُ وِ ] (ع ص ) هم رواق . گویند: هو مراوقی ؛ یعنی رواق او مقابل رواق من است . (منتهی الارب ). نعت است از مراوقة. رجوع به مراوقة شود.
-
جستوجو در متن
-
گریزان
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ
-
کسی که از دیگران دوری میکند
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ
-
طفره زن
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ
-
فراری
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ , هارب
-
فرار
دیکشنری فارسی به عربی
ارتداد , انفصالي , رجل , ضوء , قلق , مراوغ , مهرب , هروب
-
اخب
لغتنامه دهخدا
اخب . [ اَ خ َب ب ] (ع ن تف ) گربزتر. مراوغ تر.- امثال :اخب ﱡ من ضب ّ . و منه اشتقوا قولهم فلان خب ﱡ ضب ﱡ . (مجمع الامثال میدانی چ طهران ص 206).
-
خدع
لغتنامه دهخدا
خدع . [ خ َ دِ] (ع ص ) چپ دهنده ٔ در کار. (از ناظم الاطباء). مراوغ . (از اقرب الموارد) حیله گر. حیوانی که از راه دور میشود مر خدیعت و مکر را.- ضب ّ خدع ؛ سوسمار چپ دهنده ٔ در کار. (از منتهی الارب ).