کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراماة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراماة
لغتنامه دهخدا
مراماة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ر م ی ») همدیگر را تیر انداختن . کسی را تیر انداختن . (از منتهی الارب ).با کسی تیر انداختن . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی تیر یا سنگ انداختن . (زوزنی ). به سوی یکدیگر تیر افکندن . رماء. ترماء. (از متن اللغة) (از اقرب المو...
-
واژههای همآوا
-
مرامات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مراماة ] (مص - م .) همدیگر را تیر انداختن .
-
جستوجو در متن
-
مرامات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مراماة ] (مص - م .) همدیگر را تیر انداختن .
-
ذب
لغتنامه دهخدا
ذب . [ ذَب ب ] (ع مص ) دفع. دفع کردن . منعکردن . بازداشتن . دور کردن . ذب از کسی ؛ راندن و بازداشتن از او : اهل مصر در دفع و ذب ّ آن شناعت از حریم خویش به غوغا گرائیدند. (جهانگشای جوینی ). || درآمدن . || آمد و شد کردن ودر جائی قرار نگرفتن . متردّد بو...