کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراقبتهای مدیریتشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مراقبت کردن
واژگان مترادف و متضاد
مواظبت کردن، نگهداری کردن، حفاظت کردن، حراست کردن، نگهبانی دادن
-
care
مراقبت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] خدماتی که متخصصان سلامت بهمنظور کمک به بیماران ارائه میکنند
-
surveillance
مراقبت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] جمعآوری و تحلیل و تفسیر مستمر و سامانمند دادههای مربوط به یک بیماری یا وضع سلامت همگانی متـ . فرابینی
-
air traffic control
مراقبت پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] عمل هدایت هواپیما از دور و نظارت بر پرواز آن در مسیرهای تعیینشده
-
approach control
مراقبت تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از خدمات مراقبت شدآمد هوایی برای هواپیماهایی که در وضعیت پرواز کور در حال ورود به فضای پروازی فرودگاه یا در حال خروج از آن هستند
-
pharmaceutical care
مراقبت دارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] نظام مواظبت و نگهداری از بیمار در دارودرمانی
-
combat surveillance
مراقبت رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دیدبانی و نظارت نظاممند و مداوم منطقۀ نبرد برای تهیۀ بهموقعِ اطلاعات برای فرمانده عملیات رزمی راهکنشی
-
ghost surveillance
مراقبت نامحسوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مراقبت محتاطانه و فراگیر به دور از دید هدف مورد نظر
-
surveillance system
سامانۀ مراقبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] سامانهای برای جمعآوری و تحلیل و انتشار دادههای مربوط به برنامههای سلامت همگانی متـ . سامانۀ فرابینی
-
مراقبت کردن
لغتنامه دهخدا
مراقبت کردن . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگاه داشتن . (یادداشت مؤلف ). نگهبانی ونگهداری کردن . || مواظبت کردن . پاییدن .
-
حسن مراقبت
لغتنامه دهخدا
حسن مراقبت . [ ح ُ ن ِ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دقت کردن در مواظبت . رجوع به ترکیبات حسن شود.
-
مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ساعة يدوية
-
مراقبت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ ، أخَذَ حِذْرَه
-
sentinel surveillance
مراقبت با دیدهوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مراقبت در یک نمونه از جمعیتی که نمایانگر گروه مشخصی از افراد جامعه باشد
-
nutritional care
مراقبت تغذیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مجموعۀ فعالیتهای مربوط به بهبود وضع تغذیه شامل ارزیابی و تشخیص و مداخله و پایش و ارزشیابی تغذیهای