کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرافد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرافد
/morāfed/
معنی
یاریدهنده به یکدیگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرافد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] morāfed یاریدهنده به یکدیگر.
-
مرافد
لغتنامه دهخدا
مرافد. [ م َ ف ِ ](ع اِ) ج ِ مرفد. (ناظم الاطباء). رجوع به مرفد شود.
-
مرافد
لغتنامه دهخدا
مرافد. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) به همدیگر یاری دهنده . (ناظم الاطباء). معاون . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از مرافدة. رجوع به مرافدة شود. || شاة مرافد؛ رفود. گوسپند که زمستان و تابستان شیر دهد. (از متن اللغة). رجوع به مرافید شود.
-
جستوجو در متن
-
مرافید
لغتنامه دهخدا
مرافید. [ م َ ] (ع ص ، اِ) گوسپندان که شیر خشک نکنند در تابستان و زمستان . (از منتهی الارب ). گوسفندانی در هر فصلی شیر دهند. (ناظم الاطباء). گوسپندی که در تابستان و زمستان شیرش قطع نشود. (از اقرب الموارد). رجوع به مُرافِد شود.