کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراسله نویسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراسله نویسی
لغتنامه دهخدا
مراسله نویسی . [ م ُ س َ / س ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل مراسله نویس . تحریر. کتابت . نامه نویسی .
-
واژههای مشابه
-
مراسلة
لغتنامه دهخدا
مراسلة. [ م ُ س َ ل َ ] (ع مص ) نامه و پیغام کردن با هم . (منتهی الارب ). با کسی مکاتبت کردن و به یکدیگر پیغام فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). نامه ها و رسائل با هم رد و بدل کردن . (از متن اللغة). مراسله . || پیروی کردن کسی را در کارش . (...
-
مراسلة
دیکشنری عربی به فارسی
ارتباط , مطابقت , تشابه , مراسلا ت , متناظر , مکاتبه کننده
-
مراسله نویس
لغتنامه دهخدا
مراسله نویس . [ م ُ س َ / س ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] (نف مرکب ) نامه نویس . کاتب . محرر. که شغل وی نوشتن مراسلات و نامه هاست .
-
جستوجو در متن
-
مکاتبه
لغتنامه دهخدا
مکاتبه . [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مکاتبة. نامه نگاری . نامه نویسی . مکاتبت . مراسلت . مراسله : از آن سفر با موکب ظفر بازگردید و مکاتبه ٔ شاه شار از سرگرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). طلب موصلت بطریق مکاتبه که آن را احدا...
-
مکاتبت
لغتنامه دهخدا
مکاتبت . [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) مکاتبة. نامه نگاری . نامه نویسی . مراسله . یکدیگر را نامه نوشتن : میان امیر مسعود و منوچهربن قابوس والی گرگان و طبرستان پیوسته مکاتبت بود سخت پوشیده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 129). گفتند به هیچ وقت ما را با...
-
رشیدالدین
لغتنامه دهخدا
رشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ] (اِخ ) رشیدالدین فضل اﷲ، پسر عمادالدوله ابی الخیر، نواده ٔ موفق الدوله ٔ همدانیست . جد او موفق الدوله با خواجه نصیر درقلاع ملاحده ٔ قهستان سر می کرد و پس از تسلیم آن قلاع او نیز به خدمت مغول پیوست . وی ایام جوانی را در همدا...