کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرارید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرارید
لغتنامه دهخدا
مرارید. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مراد. (از منتهی الارب ). رجوع به مَرّاد شود.
-
جستوجو در متن
-
مراد
لغتنامه دهخدا
مراد. [ م َرْ را ] (ع اِ) گردن . (منتهی الارب ). عنق . (اقرب الموارد). ج ، مَرارید.
-
خلاب
لغتنامه دهخدا
خلاب . [ خ َ ] (اِ مرکب ) گل و لای و آب که بهم آمیخته شده باشد. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). منجلاب . لجن زار : زآن شراب اینکه تو داری چو خلابیست نبیذدربهشت این همه عالم چو سرائیست خراب . ناصرخسرو.بزیرزانوی من خاک را خلاب کنند. مسعودسعد.کردم بدم ن...