کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراجعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مراجعت
/morāje'at/
معنی
۱. رجوع کردن؛ بازگشتن.
۲. توبه کردن؛ بازگشتن به سوی خدا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بازآیی، بازگشت، برگشت، رجعت، عودت، واگشت
۲. باز گشتن ≠ عزیمت
برابر فارسی
بازگشت
فعل
بن گذشته: مراجعت کرد
بن حال: مراجعت کن
دیکشنری
regression, return
-
جستوجوی دقیق
-
مراجعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازآیی، بازگشت، برگشت، رجعت، عودت، واگشت ۲. باز گشتن ≠ عزیمت
-
مراجعت
فرهنگ واژههای سره
بازگشت
-
مراجعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مراجَعة] morāje'at ۱. رجوع کردن؛ بازگشتن.۲. توبه کردن؛ بازگشتن به سوی خدا.
-
مراجعت
لغتنامه دهخدا
مراجعت . [ م ُج َ / ج ِ ع َ ] (از ع اِمص ) مراجعه . مراجعة. بازگشتن .(از غیاث اللغات ). بازآمدن : علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن بسته ماند. (کلیله و دمنه ). رجوع به ...
-
مراجعت
دیکشنری فارسی به عربی
عودة
-
واژههای مشابه
-
مراجعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
بازگشتن، بر گشتن، رجعت کردن ≠ رفتن، عزیمت کردن
-
مراجعت موج
دیکشنری فارسی به عربی
انحسار الموج
-
واژههای همآوا
-
مراجعة
لغتنامه دهخدا
مراجعة. [ م ُ ج َ ع َ ] (ع مص ) بازگردانیدن کسی را سخن . (از منتهی الارب ). اعاده ٔ کلام . (از متن اللغة). با کسی سخن وا گردانیدن . (فرهنگ خطی ): راجعه الکلام ؛ حاوره ایاه . (اقرب الموارد). و راجع الکلام مراجعة و رجاعاً؛ اعاده ، و راجعه ایاه ؛ عاوده ...
-
جستوجو در متن
-
عودة
دیکشنری عربی به فارسی
بازگشت , مراجعت
-
واگشت
واژگان مترادف و متضاد
بازگشت، رجعت، مراجعت، ≠ عزیمت
-
برگردنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bargardānde بازپسآینده؛ مراجعت کننده.
-
بازگرد
فرهنگ فارسی معین
(گَ)(اِمص .) مراجعت ، بازگشت .