کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراجع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مراجع
/marāje'/
معنی
= مرجع
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مرجعها
۲. منبعها، ماخذ، ماخذها
۳. آیتالهها، حضراتعظام
برابر فارسی
بازیابه ها، بن مایه ها
دیکشنری
case, client
-
جستوجوی دقیق
-
مراجع
واژگان مترادف و متضاد
۱. مرجعها ۲. منبعها، ماخذ، ماخذها ۳. آیتالهها، حضراتعظام
-
bibliography 3, references
مراجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] سیاههای از کتابها و مقالات و سایر منابع که در نوشتهای مورد استناد قرار میگیرند متـ . مآخذ
-
مراجع
فرهنگ واژههای سره
بازیابه ها، بن مایه ها
-
مراجع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مرجع] marāje' = مرجع
-
مراجع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] morāje' رجوعکننده.
-
مراجع
فرهنگ فارسی معین
(مُ جِ) [ ع . ] (اِفا.) در تداول فارسی به معنای مراجعه کننده ، رجوع کننده . ج . مراجعین .
-
مراجع
فرهنگ فارسی معین
(مَ جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مرجع . ؛ ~ تقلید مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند. ؛ ~ قانون منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است . ؛ ~قانونی مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعة افراد به منظور تنظیم روابط افراد ب...
-
مراجع
لغتنامه دهخدا
مراجع. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مرجع. (منتهی الارب ). رجوع به مَرجَع شود.
-
مراجع
لغتنامه دهخدا
مراجع. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) زن که به موت شوی به خانه ٔ پدر و مادر خود بازگردد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). در اقرب الموارد بدین معنی «راجع» و در متن اللغة راجع و مُرجِع آمده است . || رجوع کننده . مراجعه کننده . ج ، مراجعین ، مراجعان . کسی که از پ...
-
واژههای مشابه
-
client engagement
مُراجعگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] به کار بردن شیوههایی مانند مصاحبۀ انگیزشی در اولین جلسۀ درمانی برای ترغیب مُراجع به ادامۀ درمان
-
client-centred therapy
درمان مُراجعمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی که در آن درمانگر به حالات روانیای که مُراجع تشریح میکند، اکتفا مینماید و حل مشکلات را بر عهدۀ خود او میگذارد
-
enlistment strategy
راهبرد مُراجعخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] به کار بردن شیوههایی مانند تماس تلفنی برای ترغیب مُراجع به شروع درمان و شرکت در اولین جلسۀ درمانی
-
جستوجو در متن
-
مآخذ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← مراجع