کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرابع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرابع
/marābe'/
معنی
= مَربع
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرابع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مربَع] [قدیمی] marābe' = مَربع
-
مرابع
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مَربَع . منازل ، جای اقامت .
-
مرابع
لغتنامه دهخدا
مرابع. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مربع. (از متن اللغة). رجوع به مِربَع و مربعة (به معنی چوبی که دو طرف آن بگیرند و با آن بار بر پشت ستور نهند) شود. || ج ِ مربع، به معنی باران بهاری . (از اقرب الموارد). رجوع به مَربَع شود. || ج ِ مربع، به معنی اقامتگاه تا...
-
جستوجو در متن
-
اخساف ظبیه
لغتنامه دهخدا
اخساف ظبیه . [ اِ ف ُ ظَب ْ ی َ ] (اِخ ) موضعی است بمکه خارج حرم . قیس بن ذُرَیح گوید:فمکةُ فالاخساف ُ اخساف ُ ظبیةبها من لَبینی مُخرف و مرابعُ.(ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
-
حزن بنی یربوع
لغتنامه دهخدا
حزن بنی یربوع . [ ح َ ن ِ ب َ ی َب ُ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک فید از جانب کوفه و یکی از مرابع اصلی عرب است و آنرا مربعالحزن و الصمان نیز نامند. (معجم البلدان ). رجوع به حزن یربوع شود.
-
مراتع
لغتنامه دهخدا
مراتع. [ م َ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْتَع، به معنی چراگاه .رجوع به مَرتَع شود : اشتراک در مراتع نعم و اتحاد میان صنایع و خدم محقق شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 238). نوع انسان چنان نواحی و مرابع به چشم وگوش ندیده و نشنیده و جنس وحوش به غور و نجد چنان مراعی ...
-
حزن یربوع
لغتنامه دهخدا
حزن یربوع . [ ح َ زَ ن ِ ی َ ] (اِخ ) یاقوت گوید: یکی از مرابع عرب در نزدیکی فید از جهت کوفه است ، عربان در حق آنجا میگفتند: «من تربع الحزن و تشتی الصمان و تقیظ الشرف فقد اخصب ». و برخی گویند در طریق حاج واقع است . و سپس یاقوت از محمدبن زیاد آرد که ا...
-
مربع
لغتنامه دهخدا
مربع. [ م َ ب َ ] (ع اِ) جای اقامت در ایام بهار. (منتهی الارب ). جائی که خاص اقامت ایام ربیع باشد. مرتبع. متربع. (از متن اللغة). آنجا که بهار گذارند. خانه ٔ بهاری ، مقابل مصیف و مشتی . منزل بهاری . (یادداشت مؤلف ). ج ، مرابع. || هر جائی که در ایام ب...