کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرابط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرابط
/marābet/
معنی
= مربط
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرابط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَربط] [قدیمی] marābet = مربط
-
مرابط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] morābet آنکه از مرزها محافظت میکند.
-
مرابط
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - رابطه دارنده . 2 - مواظب و ملازم سرحد. 3 - مروج ایمان .
-
مرابط
لغتنامه دهخدا
مرابط. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مربط. رجوع به مربط و مِربَطَة شود : مکروه است نماز کردن در مرابط اشتر و خر و استر و اسب . (ترجمه ٔ النهایه ٔ طوسی از فرهنگ فارسی معین ).
-
مرابط
لغتنامه دهخدا
مرابط. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) مواظب بر کاری . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، مرابطة، مرابطون . || آنکه در مرز دشمن بسر برد. که ملازم سرحد دشمن است . (از اقرب الموارد). که ملازم مرز و جهاد است . (از متن اللغة). مواظب و ملازم سرحد. قراولی که اسبان خ...
-
واژههای همآوا
-
مرعبة
لغتنامه دهخدا
مرعبة. [ م َ ع َ ب َ ] (ع اِ) جست ناگاه که ازآن بترسند، و آن چنان است که کسی با جهش نزد تو بنشیند و چون تو غافل بوده ای سبب ترس گردد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیابان و هر جای ترسناک که از آن هراسی در دل افتد. (ناظم الاطباء).
-
مرعبة
لغتنامه دهخدا
مرعبة. [ م ُ ع ِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مرعب . رجوع به مُرعِب شود.
-
جستوجو در متن
-
سرحدنشین
واژگان مترادف و متضاد
مرابط، مرزنشین
-
مرزنشین
واژگان مترادف و متضاد
سرحدنشین، مرابط
-
سرحددار
واژگان مترادف و متضاد
مرابط، مرزبان، مرزدار
-
مرزبان
واژگان مترادف و متضاد
سرحددار، مرابط، مرزدار
-
مرزدار
واژگان مترادف و متضاد
سرحددار، مرابط، مرزبان
-
مرابطة
لغتنامه دهخدا
مرابطة. [ م ُ ب ِ طَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرابط. رجوع به مُرابِط شود.