کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرئی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرئی شدن
مترادف و متضاد
ظاهر شدن، هویدا گشتن، پدیدار گشتن، آشکار شدن، پیداشدن، قابلرویت شدن، دیده شدن
دیکشنری
apparition, visualize
-
جستوجوی دقیق
-
مرئی شدن
واژگان مترادف و متضاد
ظاهر شدن، هویدا گشتن، پدیدار گشتن، آشکار شدن، پیداشدن، قابلرویت شدن، دیده شدن
-
واژههای مشابه
-
visual magnitude
قدر مرئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] قدر ظاهری ستاره در صورت رؤیت با چشم غیرمسلح
-
live area
پهنۀ مرئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] کل پهنۀ تصویری که در نمایاب دوربین فیلمبرداری یا تصویربرداری دیده میشود و محدودهای فراتر از پهنۀ ایمن یا صفحۀ تولید نهایی را در بر میگیرد
-
visible observatory
رصدخانۀ مرئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] معمولترین نوع رصدخانه که در طیف مرئی یعنی بین 400 تا 700 نانومتر (nm) فعالیت میکند
-
افق مرئی
لغتنامه دهخدا
افق مرئی . [ اُ ف ُ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) افق حسی . رجوع به افق حسی شود.
-
چاه مرئی
لغتنامه دهخدا
چاه مرئی . [ م َ ] (اِخ ) مزرعه ای است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود که دارای 44 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
visible horizon
افق مرئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ← افق ظاهری
-
visible absorption spectrophotometry
طیفنورسنجی جذبی مرئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] روشی برای مطالعۀ طیفهای حاصل از جذب انرژی نور مرئی در هنگام انتقال یک الکترون از حالت پایه به حالت برانگیخته
-
ultraviolet-visible spectroscopy, UV-visible spectroscopy
طیفشناسی مرئیـ فرابنفش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی طیفشناسی برای تجزیۀ شیمیایی و تعیین ساختار برپایۀ این اصل که جهشهای الکترونی در مولکولها در نواحی مرئی و فرابنفش طیف الکترومغناطیس رخ میدهد
-
جستوجو در متن
-
outcropping
برون زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ظاهر شدن و مرئی شدن در سطح زمین متـ . برونزنش
-
دیدار شدن
لغتنامه دهخدا
دیدار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مرئی شدن . (یادداشت مؤلف ) : سپهبد همیراند بر پیل راست چو دیدار شد ببر خفتان بخواست .اسدی .
-
نمودار شدن
لغتنامه دهخدا
نمودار شدن . [ ن ُ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر شدن . پدید آمدن . نمایان شدن . مرئی گشتن : همی بود تا شب نمودار شدفرورفت مهر و جهان تار شد.فردوسی .
-
دیدار گشتن
لغتنامه دهخدا
دیدار گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مرئی شدن . (یادداشت مؤلف ). پدیدار شدن : ببزم و به نخجیر بر کوه و دشت چنین تا بژی برز دیدار گشت .اسدی (گرشاسب نامه ص 348).