کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرآت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرآت
/mer'āt/
معنی
آینه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آینه، آیینه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرآت
واژگان مترادف و متضاد
آینه، آیینه
-
مرآت
فرهنگ نامها
(تلفظ: mer’āt) (عربی) (در قدیم) آینه ، ← آینه و آئینه.
-
مرآت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرآة، جمع: مرایا] [قدیمی] mer'āt آینه.
-
مرآت
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مرآة ] (اِ.) آ ی ینه . ج . مرایا، مرائی .
-
مرآت
لغتنامه دهخدا
مرآت . [ م ِرْ ] (ع اِ) (از «رأی ») آئینه . آینه . مرآة. رجوع به مرآة شود : مردم نادیده باشد روسیاه مردم دیده بود مرآت ماه .مولوی .
-
مرآت
واژهنامه آزاد
آینه
-
واژههای مشابه
-
مرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مرَّة] marrāt = مرّه
-
مرات
فرهنگ فارسی معین
(مَ رّ) [ ع . ] (اِ.) جِ. مرة ؛ دفعه ها، مرتبه ها.
-
مرات
لغتنامه دهخدا
مرات . [ م َرْ را ] (ع اِ) ج ِ مَرَّة. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). دفعات . بارها: به کرات و مرات ؛ به دفعات . رجوع به مَرَّة شود.
-
کَرات و مَرات
فرهنگ گنجواژه
متعدد.
-
واژههای همآوا
-
مرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مرَّة] marrāt = مرّه
-
مرأة
فرهنگ فارسی معین
(مَ ءَ) [ ع . ] (اِ.) زن .
-
مرات
فرهنگ فارسی معین
(مَ رّ) [ ع . ] (اِ.) جِ. مرة ؛ دفعه ها، مرتبه ها.