کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذرقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذرقة
لغتنامه دهخدا
مذرقة. [ م َ رَ ق َ ] (ع مص ) مذرق به مَذْرَقَةً؛ انداخت آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
مذرقة
لغتنامه دهخدا
مذرقة. [ م ُ رِ ق َ ] (ع ص ) ارض مذرقة؛ زمین رویاننده ٔ گیاه ذرق . (ناظم الاطباء). نعت است از اذراق : اذرقت الارض ؛انبتت الذرق . (از متن اللغة). رجوع به اذراق شود.
-
واژههای همآوا
-
مزرقة
لغتنامه دهخدا
مزرقة. [ م َ رَ ق َ ] (ع اِ) مَقسَم میاه . ج ، مزرقات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مزرقات شود.
-
مضرغط
لغتنامه دهخدا
مضرغط.[ م ُ رَ غ ِطط ] (ع ص ) مرد سطبر فربه بی خیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مذرق
لغتنامه دهخدا
مذرق . [ م ُ رِ ] (ع ص ) سرگین اندازنده . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ): اذرق الطائر؛ زرق . (اقرب الموارد)؛ رمی بسلحه . (متن اللغة). نعت است از اذراق . رجوع به اذراق شود. || زمین که گیاه ذرق رویاند. نعت است از اذراق . رجوع به مذرقة و اذراق شود.