کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذارعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذارعت
لغتنامه دهخدا
مذارعت . [ م ُ رَ ع َ ] (از ع اِمص ) مخالطت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مذارعة شود.
-
واژههای همآوا
-
مزارعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ عَ) [ ع . مزارعة ] (مص م .) با یکدیگر کشاورزی کردن .
-
مذارعة
لغتنامه دهخدا
مذارعة. [ م ُ رَع َ ] (ع مص ) با یکدیگر آمیزش کردن . (از منتهی الارب ).مخالطة. (اقرب الموارد). مذارعت . || به پیمایش بیع کردن . (منتهی الارب ). با ذرع کردن و پیمودن فروختن پارچه را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
مزارات
لغتنامه دهخدا
مزارات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مزار. مقابر. رجوع به مزار شود : ناگاه از فضل باری تبارک و تعالی همان روز مردی عجمی با من پیوست که او از آذربایجان بود و یک بار دیگر آن مزارات متبرکه را دریافته بود. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 26).
-
مزارعة
لغتنامه دهخدا
مزارعة. [ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) زمین به برزگری فا کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). معامله در زمین به بعض حاصل آن در صورتی که بذر نیز از مالک باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با یکدیگر کشاورزی کردن وزمین را بر بعض حاصل آن به کسی دادن و تخم بر ذمه ٔ م...
-
مضارعت
لغتنامه دهخدا
مضارعت . [ م ُ رَ / رِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) مانا شدن و مشابهت : و مضارع را ازبهر آن مضارع خوانند که در تربیع و تقدیم اوتاد به هزج مانند است و مضارعت ، مشابهت و مقابلت است . (المعجم چ 1 ص 54).
-
مضارعة
لغتنامه دهخدا
مضارعة. [ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) با چیزی مانیدن . (زوزنی ). با کسی مانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر مانا و برابر گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانا و برابرگردیدن با چیزی و مشابه وی شدن . (از ناظم الاطباء).
-
مضارعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مضارعَة] [قدیمی] mozāre'at ۱. مانند و شبیه یکدیگر شدن.۲. مشابهت.
-
جستوجو در متن
-
مذارعة
لغتنامه دهخدا
مذارعة. [ م ُ رَع َ ] (ع مص ) با یکدیگر آمیزش کردن . (از منتهی الارب ).مخالطة. (اقرب الموارد). مذارعت . || به پیمایش بیع کردن . (منتهی الارب ). با ذرع کردن و پیمودن فروختن پارچه را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).