کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مد شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مد شدن
مترادف و متضاد
باب شدن، متداول شدن، رایج شدن ≠ دمده شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مد شدن
واژگان مترادف و متضاد
باب شدن، متداول شدن، رایج شدن ≠ دمده شدن
-
واژههای مشابه
-
flood 2
مَد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] بالا آمدن آب دریا
-
mode 1
مُد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] مقداری از یک متغیر تصادفی که متناظر با بیشینۀ توزیع فراوانی آن است
-
مَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
گسترد - كشيد
-
مِدَ
لهجه و گویش گنابادی
meda در گویش گنابادی یعنی میدهد ، پس میدهد
-
مَدْ
لهجه و گویش گنابادی
mad در گویش گنابادی کوتاه شده نام محمد است(محمد حسن : مَدْحَسَنْ) ، میخواهد ، دوست دارد ، قصد انجام کار
-
گانی مد
لغتنامه دهخدا
گانی مد. [ م ِ ] (اِخ ) شاهزاده ٔ ترویای پسر ترُس و کالیروئه پسر زاوش [ زئوس ] بشکل عقابی درآمد و او را درربود و سمت شربتداری خدایان داد.
-
مد کردن
واژگان مترادف و متضاد
باب کردن، رایج ساختن، متداول کردن، مرسوم کردن، معمول کردن، رواج دادن، ترویج کردن
-
مد نظر
فرهنگ واژههای سره
دلخواه
-
حرف مد
لغتنامه دهخدا
حرف مد. [ ح َ ف ِ م َدد ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف عله است هنگامی که ساکن باشد و حرکت حرف پیش از آن هم جنس وی باشد، پس هر حرف مد حرف لین است نه بعکس و الف همواره حرف مد است . و واو و یاء گاهی حرف مد و گاهی حرف لین است . (از کشاف اصطلاحات الفنون )...
-
حروف مد
لغتنامه دهخدا
حروف مد. [ ح ُ ف ِ م َدد ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف مد شود.
-
مد زودگذر
دیکشنری فارسی به عربی
بدعة
-
مد روز
دیکشنری فارسی به عربی
وقت
-
مد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب