کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدینی
لغتنامه دهخدا
مدینی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عمربن احمدبن عمربن محمد اصفهانی مدینی ، مکنی به ابوموسی ، از حافظان و مصنفان حدیث است . به سال 501 هَ . ق . در اصفهان ولادت یافت به مناسبت نسبتش به مدینه ٔ اصفهان معروف به مدینی است . سفری به همدان و بغداد کرد. از تألیف...
-
مدینی
لغتنامه دهخدا
مدینی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مدینه ٔ اصفهان و مدینه ٔ انبار و مدینه ٔ بخارا و مدینه ٔ جابر میان ری و قزوین و مدینه ٔ سمرقند، مدینه و قبره ، مدینةالمبارک و مدینه ٔ مرو، و مدینه ٔ مولی ، مدینه ٔ مصر، مدینه ٔ نیشابور، مدینه ٔ نسف است . از هر یک ای...
-
مدینی
لغتنامه دهخدا
مدینی . [ م َدْ ی َ نی ی / م َدْ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به مدین . رجوع به مَدیَن شود.
-
واژههای مشابه
-
عرق مدینی
لغتنامه دهخدا
عرق مدینی . [ ع ِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رشته . (مهذب الاسماء). پیوک . عرق مدنی . رجوع به عرق مدنی شود.
-
صبیح مدینی
لغتنامه دهخدا
صبیح مدینی . [ ص َ ح ِ م َدْ ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابوالملیح . تابعی و محدث و ثقه است .
-
ابوایوب مدینی
لغتنامه دهخدا
ابوایوب مدینی . [ اَ اَی ْ یو ب ِ م َ ] (اِخ ) سلیمان بن ایوب بن محمداز اهل مدینه . او عارف بغناء و اخبار مغنیان و ادیبی ظریف بود و کتاب عزةالمیلاء و کتاب ابن مسجح و کتاب قیان الحجاز و کتاب قیان مکه و کتاب الاتفاق و کتاب طبقات المغنیین و کتاب النغم و...
-
حافظ مدینی
لغتنامه دهخدا
حافظ مدینی . [ ف ِ ظِ م َ ] (اِخ ) محمد. رجوع به مدینی شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) عبداﷲ مدینی . محدّث است .
-
پیوک
لغتنامه دهخدا
پیوک . (اِ) رشته . عرق مدینی . عرق مدنی . پیو. نارو.
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ] (اِخ ) ابن محمد. مکنی به ابی العباس مدینی . محدث است .
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَبو ی َ یا ] (اِخ ) فلیح بن سلیمان مدینی . محدث است .
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) شرحبیل بن سعد مدینی . محدث است .
-
ابوملیح
لغتنامه دهخدا
ابوملیح . [ اَ م َ ] (اِخ ) صبیح مدینی . محدث و ثقه است .