کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدیست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدیست
/modist/
معنی
سازندۀ مد؛ مدساز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مدساز، مدپرست
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدیست
واژگان مترادف و متضاد
مدساز، مدپرست
-
مدیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: modiste] modist سازندۀ مد؛ مدساز.
-
مدیست
لغتنامه دهخدا
مدیست . [ م ُ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) آنکه ایجاد مد کند. مدساز. (فرهنگ فارسی معین ). طراح مدهای تازه . مبدع . که طرح های بدیع در شیوه ها و وسایل پوشیدن و خوردن و زیستن عرضه کند. || اهل مد. پیرو مد.مدپرست . که دلبسته و شیفته ٔ شیوه های تازه باشد، بخصوص د...
-
جستوجو در متن
-
مدی
لغتنامه دهخدا
مدی . [ م ُ ] (ص نسبی ) اهل مد. مدیست . مدپرست . رجوع به مدیست شود.
-
miladies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
miladies، زن اشرافی، زن مدیست
-
milady
دیکشنری انگلیسی به فارسی
milady، زن اشرافی، زن مدیست
-
مدساز
لغتنامه دهخدا
مدساز. [ م ُ ] (نف مرکب ) مدیست . (فرهنگ فارسی معین ). کسی که شیوه ٔ تازه ای در دوخت لباس ابداع کند.