کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدیر تولید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
production manager, PM
مدیر تولید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] یکی از اعضای گروه تولید که وظیفۀ برنامهریزی تولید و نظارت بر هزینه و دستمزدها و هماهنگیهای مالی و اداری را بر عهده دارد
-
واژههای مشابه
-
مدير
دیکشنری عربی به فارسی
فرمدار , مدير , رءيس , مدير تصفيه , وصي و مجري , فرنشين , اداره کننده , کارگردان , مباشر , کارفرمان
-
agent 5
مدیر برنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخص حقیقی یا حقوقی که به نمایندگی از جانب یک یا چند هنرمند به ادارۀ امور هنری و فنی و اداری و مالی آنها میپردازد و قراردادهای لازم را تنظیم میکند
-
acceptance manager
مدیر پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مدیر خطی که مسئولیت نظارت بر روند پذیرش مسیر را بر عهده دارد
-
project manager
مدیر پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فرد منصوب ازطرف سازمان مجری پروژه که مسئولیت تحقق اهداف پروژه را بر عهده دارد
-
director of photography 1
مدیر تصویربرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] در تلویزیون، شخصی که مسئولیت طراحی نور و گزینش عدسیها و حرکت دوربین و نوردهی ویدئو را بر عهده دارد
-
database manager
مدیر دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] شخص یا برنامهای که مدیریت دادگان را بر عهده دارد
-
access manager
مدیر دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] عنصری در معماری برخی زیرساختهای شبکه که دارای کارکردهایی چون اصالتسنجی و ثبت مشترکان است
-
production sound mixer
مدیر صدابرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] سرپرست صدابرداری در صحنه که مسئولیت کلیۀ مراحل ضبط همگاه (sync) گفتوگوها و جلوههای صوتی را بر عهده دارد
-
tour manager, tour escort, tour director
مدیر گشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فردی که از طرف گشتپرداز بر جریان سفر و اجرای گشتنامهها مدیریت و نظارت دارد
-
resident manager
مدیر مقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مدیری که در مهمانخانه/ هتل اقامت و بر امور نظارت دائم دارد
-
music supervisor
مدیر موسیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. شخصی که مسئول هماهنگی فعالیتهای آهنگساز و تدوینگر و متصدیان صداآمیزی است 2. کسی که به بررسی ترانههای مناسب برای فیلم میپردازد و حقوق استفاده از آنها را به دست میآورد
-
مدیر هتل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مدیر مهمانخانه
-
مدیر داخلی
لغتنامه دهخدا
مدیر داخلی . [ م ُخ ِ / م ُ رِ خ ِ ] (اِ مرکب ) کسی که تصدی امور دفتری و اداری و یا مالی مؤسسه ای مطبوعاتی ، روزنامه ، مجله ، ماهنامه را به عهده دارد. مقامی دون مدیر مسئول .