کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدود
لغتنامه دهخدا
مدود. [ م َ ] (ع ص ) طعام کرم افتاده . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). مُدَوَّد. (از متن اللغة).
-
مدود
لغتنامه دهخدا
مدود. [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَدّ. رجوع به مَدّ شود.
-
مدود
لغتنامه دهخدا
مدود. [ م ُ دَوْ وَ ] (ع ص ) کرمو. کرم زده . (یادداشت مؤلف ).طعام کرم ناک . (آنندراج ). طعام که کرم در آن پیدا شده است . مَدود. (از متن اللغة). رجوع به مدودة شود.
-
مدود
لغتنامه دهخدا
مدود. [ م ُ دَوْ وِ ] (ع ص ) طعام کرم افتاده . (ناظم الاطباء). کرمو.کرم زده . (یادداشت مؤلف ). || کودکی که بربانوج نشسته در هوا آمد و رفت کند. (ناظم الاطباء).
-
مدود
لغتنامه دهخدا
مدود.[ م ِدْ وَ ] (ع اِ) مباشر. پیشکار. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کرمو
لغتنامه دهخدا
کرمو. [ ک ِ ] (ص نسبی ) (از: کرم + و، پسوند اتصاف و دارندگی ) کرموندی .کرم زده . دارای کرم . کرم خورده . که در آن کرم باشد. که در وی کرم افتاده بود. مُدَوَّد. (یادداشت مؤلف ). || حسود. رشگن . رشگین . (یادداشت مؤلف ).
-
مدودة
لغتنامه دهخدا
مدودة. [ م ُ دَوْ وَ دَ ] (ع ص ) کرم زده . کرم خورده . تأنیث مُدَوَّد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به عیون الانباء ج 7 ص 82 سطر 4 شود.
-
مد
لغتنامه دهخدا
مد. [ م َدد ] (ع مص ) کشیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 78) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). طولانی کردن و کشیدن حرف را. (از اقرب الموارد).- مد صوت ؛ کشیدن آواز. (یادداشت مؤلف ). || جذب کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || گستردن و فراخ ک...